سایت سازبیست تولزکد لوگوهای سه گوشه
اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
مــــذهـــبي - فــــرهنـــــگي


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 13 خرداد 1396برچسب:قیام,15 خرداد,نهضت,انقلاب,شروع نهضت,مبدا نهضت,, توسط عباسعلی

موج میرای سبز رنگی که با هدایت از سوی سران ضد انقلابی خارج از کشور و بهره‌مند از فرصت طلبی عناصر رفرمیست داخل کشور شکل گرفته بود، آرام آرام مسیر سراشیبی خود را طی می‌کند و شتاب آن در مسیر میرایی بیشتر می شود.

فارغ از ادعاهای تبلیغاتی و پروپاگاندای رسانه‌ای جریان آشوب، آنچنان که از رفتار و تحولات عناصر هدایت‌گر اصلی بر می آید، سران اصلی این بی‌نظمی نیز به این وضعیت رو به افول، وقوف کامل دارند.

شاید مهم‌ترین نشانه های این وقوف را بتوان در صحنه تحرکات آشوب دنبال کرد. تغییرات در میدان و روش عمل جریانات آشوبگر، حامل علائم و نشانه‌های شفافی است که به مخاطب آگاه، خبر از اطلاع هدایت‌گران جریان آشوب، از به خاموشی گراییدن آن می دهد.


از تجمع یک میلیونی، تا تجمع 5 هزار نفره!

درحالی که جریان اغتشاش‌گر، در هفته اول پس از انتخابات موفق شده بود تا با ابهام‌آفرینی حداکثری و ایجاد موج احساسی وسیع -که با به‌کارگیری حقه‌های مختلف و کاربرد اخبار دروغ و تحریف گفتار و رفتار مسئولان کشور ممکن شده بود- در یک مرحله و تحت عنوان راهپیمایی سکوت، جمعیتی در حد و حدود میلیونی از رأی دهندگان به میرحسین موسوی را -که متشکل از اقشار متنوع فکری و اجتماعی بودند- به خیابان بیاورد، امروز حتی از به میدان آوردن تعدادی بیش از 6 هزار نفر نیز ناتوان نشان می‌دهد.

ریزش جمعیت در این سطح، پیش از همه، برای صحنه‌گردانان ناآرامی‌ها معنادار است، به‌طوری که حتی همین جمعیت نیز با پراکندگی بسیار زیاد و تمرکزهای بسیار محدود در نقاط مختلف مطلوب برای اغتشاش توزیع شده بود.

مدیریت بهتر انتظامی، کاهش بیشتر توان اغتشاش

با وجود آنکه نیروهای انتظامی و بسیج، تمام توان خود را به‌منظور تفکیک جمعیت اغتشاش‌گر از جمعیت عمومی غیرمعاند حامی موسوی به‌کار گرفتند، تلاش شدید، متمرکز و جدی جریان کودتا، در صحنه سازی و فریب افکار عمومی و القای رخداد کشتار گسترده و جنایت و البته ورود عناصر سیاسی فرسوده و ورشکستگان سیاسی به صحنه سودجویی و فرصت‌طلبی و موج‌سواری، در کنار حادثه رخ داده در بازداشتگاه کهریزک -که به‌دلیل عدم مدیریت بازداشتگاه موصوف مطابق استانداردهای انتظامی و قضایی منجر به فوت چند زندانی شد-، فرصت کافی را به آنان داد تا امواج بزرگ احساسی را ایجاد کرده و آن را به پتانسیل اغتشاش و ناامنی فراگیر تبدیل نمایند.

بروزهای بیرونی این تلاش‌ها را می توان در موارد مختلفی مشاهده کرد که از آن جمله، طرح ادعای خس‌و‌خاشاک خواندن ملت ایران توسط دکتر احمدی‌نژاد، ادعای دفن مخفیانه کشته‌شدگان در گورهای دسته‌جمعی –به‌منظور شبیه‌سازی حوادث به ماجراهای منتهی به وقوع انقلاب اسلامی-، ادعای شکنجه‌های جسمی، جنسی و شایعات و عوامفریبی‌های گسترده دیگر بود که از فرصت و حوصله این نوشته خارج است.

اما برنامه‌ریزی، هدایت و کنترل دقیق اقدامات نیروهای عمل کننده در سطوح مدیریتی و تهیه چارچوب‌های علمی و مدبرانه برای اقدامات کنترلی، موجب شده است تا سمت‌وسوی نمودار جمعیتی جریان آشوب، در جریان زمان با شیب تندتری به سمت صفر میل نماید.

شیفت در جامعه هدف، علامت روشن میرایی موج!

جریان کودتاگر رنگی، در روزهای ابتدایی آشوب‌ها، هدف خود را ایجاد موجی اجتماعی و فراگیر، مشابه اقدامات رخ داده در سایر کشورها قرارداده و تصور یک‌سره شدن کار و حذف کامل و فوری نظام جمهوری اسلامی را در مخیله عملیاتی خود می‌پروراند، بنابراین، تلاش خود را برای فشار علیه ایران و کشاندن نظام به پای معامله با مزیت نسبی به سمت خود متمرکز کرد، اما سخنرانی رهبر انقلاب در اولین نمازجمعه پس از انتخابات و تأکید ایشان بر عدم تسلیم نظام در مقابل فشار و عدم عبور نظام از قانون در اثر فشارهای غیرقانونی، این امید را ناامید کرده و جریان آشوب، افق مطلوب خود را، مذاکره با نظام به قصد جلوگیری از حذف خود از عرصه سیاسی کشور قرار داد.

همچنین، جابجایی از جامعه عمومی به جوامع موضوعی و قشری (مانند جریانات دانشجویی مرتبط، افراد مرفه، عناصر با رویکردهای کاملاً ضد انقلابی مانند سلطنت‌طلبان، منافقین و...) نیز نشانه‌های دیگری از کاهش رو به تزاید تأثیر اقدامات و عملیات روانی و احساسی موصوف بود.

بر این اساس، جریان کودتا تلاش کرد تا با بازگشت مجدد به صحنه‌های دانشجویی مرتبط -به کمک پتانسیل‌های ایجاد شده در فضای دانشجویی غیرهمسو- به حیات و تحرکات خود سمت و سویی تندتر و عمقی‌تر دهد. با این حال، محدودشدن عمق این تحرکات در دانشگاه‌ها، به بخشی از تنها تشکل مرتبط با فضای سیاسی ناهمسو با نظام و بی‌توجهی و گاه مقابله‌ی فضای عمومی دانشجویی و عدم اقبال به آن توسط بدنه دانشگاه‌ها، موجب شد تا این شیفت و جابجایی نیز نتواند انتظارات هدایت‌گران حرکات کودتایی در خارج از مرزها را برآورده سازد.

این طراحی تنها به تندتر شدن شعارها و رفتارهای تیم دانشجویی مرتبط و همسو با آشوب‌ها منجر شد و نتوانست دانشگاه‌ها را در چارچوب و پازل ترسیمی جریان کودتا حرکت دهد. بر این اساس، تلاش و برنامه‌ریزی برای استفاده از پتانسیل‌های دانش آموزی -نظر به عمق سیاسی کمتر، تحریک پذیری و ماجراجویی بیشتر متأثر از اقتضائات سنی و فکری- و تلاش برای پیوند دادن فضای دانش آموزی به فضای محدود و اقلیتی دانشجویی معارض نیز در همین چارچوب امکان بررسی می‌یابد.

بازتعریف مناسبت‌های ملی و مذهبی، موهبت الهی پس پرده!

اقدامات و تحرکات جریان آشوب، مانند سایر اقدامات جریان مستکبر، بدون آنکه کسی از آن اطلاع داشته باشد، مجدداً باعث تقویت مبانی و پایه های اعتقادی و اجتماعی و فکری نظام جمهوری اسلامی شد. این امر از زوایای متنوعی قابل رصد و بررسی است. یکی از جنبه های مختلف این تقویت را می توان در بازتعریف مناسبت‌های ملی و مذهبی متجلی دید.

به‌علل و دلایل مختلف، دو مناسبت روز قدس و سیزدهم آبان، از جمله ایام و مناسبت‌هایی بودند که رنگ و بویی کلیشه‌ای و فرمالیته به‌خود گرفته و حضور مردم در آن‌ها بسیار عادی و کم‌اهمیت جلوه داده می‌شد. خاصه آنکه برخورداری آن‌ها از مبانی بیش از حد روشن و بدیهی موجبات حذف هرگونه نگرانی و ذهنیت پیرامون آن‌ها را فراهم ساخته بود. اما برنامه‌ریزی جریان آشوب روی این ایام و مناسبت‌ها، به برکت مدد و اراده الهی منجر به حضور ویژه و برجسته مردم در آن شد و جمعیتی ده‌ها برابر سال‌های گذشته از مردم، با شور و احساس بسیار وسیع‌تر را به میدان حضور فراخواند.

جریان آشوب، به‌جای کسب فرصت بهره‌برداری از جریان و جنجال‌سازی‌های پرحجم خود با حضور گسترده عناصر همسو با کودتا، چوب جلب توجه ملت مسلمان ایران و تحریک احساسات دینی و مذهبی آنان را با حضور پررنگ و شور مردم انقلابی ایران خورد و به این ترتیب، جان تازه‌ای در رگ و پی این مناسبت‌ها دمیده شد و آرمان‌ها و مبانی فکری آن‌ها مجدداً در جامعه بازتعریف و گسترش یافت.

کودتا، خون می‌خواهد!

رنگ پریدگی و مات شدن رنگ اغتشاش در جامعه و بی‌آبرویی دروغ‌ها و دغل‌بازی‌های رخ داده برای ایجاد موج احساسی به شکل فزاینده و روزافزون، موجبات بی‌تحرکی و ضعف جریان کودتا را فراهم کرده است. بی‌اعتبارشدن دروغ‌های ساخته شده مبنی بر کشتار و شکنجه بازداشت‌شدگان، اعترافات سنگین و خردکننده رهبران سیاسی جریانات سیاسی ورشکسته مقابل دوربین‌ها و چشمان ناظران ملت، برخورد مدیریت شده نیروهای انتظامی و امنیتی و در کنار آن، روشن شدن روزبه‌روز صحنه سیاسی برای جامعه به‌ویژه با تلاش‌های شخص رهبر انقلاب و تمرکز روحیه و بنیه جامعه مذهبی و حضور پررنگ آنان در صحنه دفاع از انقلاب و نظام اسلامی، نگرانی مدیران صحنه‌ی اغتشاش را دامن زده است.

تز "انقلاب -بخوانیم کودتا!- خون می‌خواهد" صادره از سوی این عناصر که قبلاً تلاش شده بود با صحنه‌سازی‌هایی مانند ماجرای ندا آقاسلطان و ماهی‌گیری از آب گل‌آلود درگذشت چند تن از بازداشتی‌ها در کهریزک به انضمام افسانه‌سرایی‌هایی در زمینه ربایش و شکنجه مخالفان، عملی شود، به نتیجه نرسیده و از دید این عناصر، ضرورت برنامه‌ریزی برای اقدامی جدید و جدی، برای جبران آن -و به‌قول معروف خون کردن- برای حیات بخشی مجدد به این حرکات بی‌محتوا، مطرح بود.

نشانه‌های بارز تلاش برای این امر را می توان در روز 13 آبان دید، آنجا که این جریان تلاش کرد با تند کردن شعارها و تحرکات خود، به هر شکل که شده، جنازه ای ساخته تا زیر آن ندای خونخواهی سر دهد.

جسارت مکرر به مبانی نظام اسلامی، سردادن شعارهای سلطنت‌طلبانه، فحاشی‌های مکرر و رکیک به نیروهای انتظامی حاضر در صحنه به‌منظور تحریک آنان به اقدامات تند و مقابله به‌مثل و انتقام گیری، (که ترکیبی از نیروهای عمدتاً وظیفه و حداقل رسمی در آن وجود دارد)، طرح ادعای تیراندازی به سوی مردم توسط نیروهای انتظامی و نظامی، ادعای تیرخوردن میرحسین موسوی و زخمی شدن کروبی و پس از آن، طرح ادعای حصر خانگی موسوی و کروبی، نشانه‌های دیگر این تلاش جدی است که البته هوشیاری نیروهای انتظامی و مدیریت عالی مدیران آن، کودتاچیان رنگین را از هرگونه ماهی‌گیری از گل آلودی آب محروم ساخت.

برخورد قانونی، محکم و خردکننده با عناصر مجرم حاضر در صحنه کودتا، در کنار قائل شدن تفکیک میان عناصر قانون‌شکن و مردم عادی، کلیدهای موفقیت نیروی انتظامی کنترل‌گر بی‌نظمی‌هاست که موجب شد، نه تنها جریان اغتشاش‌گر به کوچک‌ترین هدف خود حتی در روز 13 آبان از جمله شکل‌دهی تحصن و باقی ماندن در خیابان‌ها دست نیابد، بلکه مجبور شدند تا در غیاب بسیج، از همان میانه‌ی روز 13 آبان، نیروهای انتظامی را به انتقام‌گیری و عوض کردن ورق در مناسبت‌ها و روزهای آینده تهدید کنند و به زبان دیگر، به برآورده نشدن اهداف خود در این روز اعتراف نمایند. البته بازتاب این ناکامی در شکل‌دهی به تجمع و اغتشاش را می‌توان در پایگاه‌های اینترنتی و رسانه‌های آنان نیز رصد کرد.

از نکات جالب در این میان، کفایت کردن حضور نیروهای انتظامی و بی‌نیازی تأمین امنیت شهر از ورود نیروهای سازمان یافته بسیج و سپاه پاسداران و کنترل کل صحنه توسط پلیس در ساعات اولیه و جمع کردن ناآرامی‌ها در همان ساعات میانی روز 13 آبان است که همانگونه که ذکر شد، پیش از هرکس، مورد توجه مدیران هدایت‌گر کودتاچیان رنگین قرارخواهد گرفت.

امید آنکه نیروهای انتظامی نیز با توجه هرچه بیشتر به نقاط هدف و درک هرچه عمیق‌تر اهداف کودتاگران رنگین، بیش از پیش دست آنان را برای سوءاستفاده از اقدامات متداول و قانونی و عرفی خویش بسته و موج توهم سبز، بیش از پیش به‌سمت فراموشی پیش برود.


برگرفته از : سايت پاسداران


نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:انقلاب,فرهنگ,موج,آشوب,, توسط عباسعلی

آسیب شناسی انقلاب اسلامی از دیدگاه امام خمینی(ره) و استاد مطهّری(ره)

 

بی شک انقلاب اسلامی ایران یکی از انقلاب های مهم و بی نظیری است که در جامعه اسلامی ایران به دست بنیانگذار«جمهوری اسلامی ایران»و با حمایت و پشتیبانی مردم مسلمان و انقلابی پدید آمد،این انقلاب که از جهات متعددی(مانند زمینه های شکل گیری، کارگزاران،دستاوردها و اهداف و...)با هیچ یک از انقلاب های جهان قابل مقایسه نیست،طبیعی است که در معرض آفات،مشکلات و آسیب های مختلفی واقع شود و برای پرهیز و یا درمان آن ها باید مورد آسیب شناسی قرار گیرد.از کارهای مهمّی که در حوزهء آسیب شناسی انقلاب اسلامی مورد توجه تحلیل گران و نظریه پردازان می باشد؛یکی نصایح بنیانگذار دلسوز انقلاب اسلامی،حضرت امام خمینی(ره) می باشد که امروزه صورت مکتوب شدهء آن مورد اهتمام صاحب نظران این عرصه می باشد و دیگری سخنرانی ها و کتاب هایی که از استاد شهید مطهّری(ره)که به حق پشتوانهء محکمی برای جامعه اسلامی به شمار می آید،به یادگار مانده است.ازاین رو در این نوشتار سعی می کنیم رویکرد این دو فرزانه را نسبت به آفت ها و آسیب هایی که انقلاب اسلامی را تهدید می کند،بررسی کنیم.

یکی از عناصر مهم و ویژگی های برجسته ای که انقلاب اسلامی ایران را از سایر انقلاب ها متمایز می سازد،رهبری آن است.تحقق انقلابی با این شکوه و عظمت،بدون رهبری خبیر و توانا ممکن نبود. تعبیر درستی است که انقلاب اسلامنی بی نام خمینی،در هیچ جای جهان شناخته شده نیست. «1» وجود و حضور چنین شخصیتی در موضع رهبری و نظام جمهوری اسلامی در طول سه دهه(40،50، 60)و اندیشه های مترقّی و بنیادین ایشان،نقش و جایگاه کلیدی امام خمینی را در آسیب شناسی انقلاب اسلامی،بی بدیل می سازد، جدا از اینکه انحراف از اصول اندیشه ها و افکار امام(ره)نوعی آسیب برای انقلاب اسلامی و نظام سیاسی حاصل از آن می باشد،خود ایشان نیز نوعی نگاه کارشناسانه و دلسوزانه در مورد آسیب ها و تهدیدهای متوجه انقلاب اسلامی ارائه داده که می تواند ملاک عمل قرار گیرد و نظام و انقلاب اسلامی را از آسیب ها مصون نگه دارد.به ویژه از این دیدگاه که امام خمینی به عنوان بنیانگذار و رهبر انقلاب اسلامی،در سنین بالای عمر خود و به دور از دنیاخواهی و قدرت طلبی و نفع شخصی،مواردی را به عنوان آسیب و تهدید مطرح کرده است،که

 

 

تردیدی در حقیقت و درستی آن ها باقی نمی گذارد.

امام در وصیتنامهء سیاسی...الهی خود،به این موضوع تصریح کرده و با اشاره به نفس های آخر عمر و صرفاً برحسب وظیفه شرعی که ناشی از نگرانی و دغدغه خاصّ ایشان نسبت به آینده انقلاب و نظام اسلامی است،«سطری از آنچه در حفظ و بقای انقلاب اسلامی دخالت دارد». «سطری از موانع و خطرهایی که آن را تهدید می کند» «2» برای نسل های حاضر و آینده ذکر کرده است.از این نظر می توان گفت امام خمینی پس از پیروزی انقلاب و برقراری نظام اسلامی،همانند یک پدر دلسوز و خیرخواه در سخنرانی ها و توصیه های خود به دور از شائبه های نفسانی و قدرت طلبی،به نوی آسیب شناسی از انقلاب اسلامی پرداخته که راه گشای آینده است و برای تضمین سلامت و تداوم انقلاب و نظام اسلامی،بسیار مهم و اساسی می باشد. به همین دلیل ترسیم آسیب شناسی جامعی از انقلاب اسلامی بر اساس دیدگاه امام خمینی،ضرورتی انکارناپذیر است تا بر اساس آن برای صیانت از کیان انقلاب اسلامی تلاش و برنامه ریزی شود.لیکن بررسی همه دیدگاه های امام خمینی در زمینه آسیب شناسی انقلاب اسلامی کاری عظیم و طولانی است و امکانات و تلاش وسیع محقّقین را می طلبد.در این نوشتار با گزینش برخی از پیام های مهمّ امام خمینی،سعی شده است درکی نسبی از آسیب شناسی انقلاب اسلامی از دیدگاه امام خمینی به دست آید تا در پرتو آن،بتوان چراغی به آینده انداخت. «3»

1-انحراف از دکترین ولایت فقیه:

امام خمینی(ره)به عنوان یک احیاگر ولایت فقیه را مبنای حکومت دینی قرار داد و بر این اساس جمهوری اسلامی را بنا نهاد.دک ترین ولایت فقیه حاکی از این عقیده است که این نوع حکومت،بهترین نوع حکومت می باشد چرا که فقه به معنای واقعی کلمه،تمامی قوانین را که یک جامعه ایده آل نیاز دارد،شامل می شود.«احکام شرع حاوی قوانین و مقرّرات متنوّعی است که یک نظام کلّی اجتماعی را می سازد. در این نظام حقوقی هرچه بشر نیاز دارد،فراهم آمده است.از طرز معاشرت با همسایه و اولاد و عشیره و قوم و خویش و همشهری و امور خصوصی و زندگی زناشویی گرفته،تا مقر را مربوط به جنگ و صلح و مراوده با سایر ملل،از قوانین جزایی تا حقوق تجارت و صنعت و کشاورزی،برای قبل از انجام نکاح و انعقاد نطفه قانون دارد و دستور می دهد که نکاح چگونه صورت بگیرد و خوراک انسان در آن هنگام یا موقع انعقاد نطفه چه باشد.در دوره شیرخوارگی چه وظایفی بر عهده پدر و مادر است و بچّه چگونه باید تربیت شود و سلوک مرد و زن با همدیگر و با فرزندان چگونه باشد.برای همه این مراحل دستور و قانون دارد تا انسان تربیت کند...معلوم است که اسلام تا چه حد به حکومت و روابط سیاسی و اقتصادی جامعه اهتمام می ورزد...قرآن مجید و سنّت شامل همه دستورات و احکامی است که بشر برای سعادت و کمال خود احتیاج دارد.» «4»

بنابراین ولایت فقیه رکن اساسی انقلاب اسلامی است و خدشه دار ساختن آن موجب تزلزل کلّ نظام خواهد بود و تقویت آن برای همه مردم یک امر ضروری و واجب می باشد.«حفظ جمهوری اسلامی یک فرضیه است بر همه ما و ما چنانچه این فرضیه را به درستی بخواهیم،باید همه به اهم همراه باشیم».

2-ورود و دخالت انگیزه ها و نیّت غیر خدایی «5»

در انقلاب هایی که با نام دین و خدا و سمبل ها و آرمان های اسلامی شروع می شود،نوعی آفت و تحدید وجود دارد که به تعبیر شهید مطهّری آفت معنایی است.نهضت الهی باید برای خدا آغاز شود،برای خدا ادامه یابد و هیچ خاطر و اندیشه غیر خدایی در آن راه نیابد تا عنایت و نصرت الهی شامل حالش شود وگرنه انگیزه های غیر خدایی آن را پریشان و پرپر می کند.ناخالصی و هوی و هوس و طمع و قدرت طلبی و...به خصوص در رهبران این نهضت ها،موجبات زوال آن ها را فراهم می آورد و نهضت ها مذهبی و الهی از این زاویه بیشتر استعداد آسیب پذیری دارند.امام خمینی با عنایت به این مهم و تجربه عملی در زندگی فردی و سیاسی خود،همواره نسبت به این نوع آفت و آسیب، هشدار می دادند.در دیدگاه امام،انقلاب اسلامی وجه تمایز عمده اش از انقلاب های دیگر دنیا،بهره بردن از امدادهای غیبی و عنایات حق تعالی بوده و در نحوه پیدایش انقلاب،کیفیت مبارزه و نیز انگیزه و هدف آن،تأییدات غیبی الهی نقش داشته و حفظ و تداوم آن هم باید بر این اساس باشد. «6» امام به ملّت ایران توصیه می کند که ضمن تلاش و تکاپو در همه عرصه ها و زمینه ها،همواره دست عنایت و حمایت الهی و انگیزه های الهی و معنوی را هم در نظر داشته باشند و صرفاً به معیارهای مادّی طبیعی و بشری اکتفا نکنند.

از دیدگاه امام،تعبیر و تفسیر اسلام به گونه ای که موافق یا شبیه نظام سرمایه داری غرب نمایانده شود،علاوه بر اینکه ناصواب است، موجب انحراف نظام و انقلاب می شود.فهم اسلام مطابق سرمایه داری و مارکسیسم،هر یک باعث مخدوش شدن بخشی از چهره اسلام و در مجموع محو کلّ اسلام می شود.به نظر امام چه بسا به لحاظ مادّی و بشری همه شرایط و سازوکارها درست باشد،ولی اگر تأیید الهی همواره نباشد،مایه آفت و آسیب خواهد شد.امام در طلیعه وصیتنامهء سیاسی-الهی خود،برای بقای انقلاب اسلامی و حفظ دستاوردهای آن تذکّراتی می دهند که حاکی از عمق دل نگرانی و دغدغه ایشان نسبت به آینده انقلاب اسلامی است.اوّلین تذکّر امام این است که:«ما می دانیم که این انقلاب بزرگ...با تأییدات غیبی الهی پیروز گردید.» «7» سپس با اشاره به تبلیغات ضدّ اسلامی و ضدّ روحانی سده اخیر و بسیج همه امکانات و تجهیزات در مقابله با اسلام و ملّت،معتقد است که اگر دست توانای خداوند نبود،ممکن نبود یک ملّت با دست خالی صرفاً با فریاد اللّه اکبر تمام قدرت های داخل و خارج را کنار بزند و خود مقدّرات کشور را به دست گیرد. خلوص نیّت و کار برای خدا،یکی از ارکان اندیشه و سیرهء امام خمینی است که در هر سخنرانی یا پیامی به آن اشاره شده است.

ایشان از هر فرصتی برای تذکّر این مورد به مردم و مسئولین، استفاده می کردند.به همین دلیل در پیام خود به مناسبت افتتاح دوّمین دوره مجلس شورای اسلامی،انجام مسئولیت خطیر نمایندگی را مستلزم جهاد اکبر می داند «8» و برای توفیق نمایندگان در این جهاد اکبر تذکّر می دهد که:همه باید بدانیم که عالم جلوه حق و در قبضه

 

 

 قدرت اوست و هیچ موجودی از خود چیزی ندارد.به نظر امام با عنایت به این تذکّر،اطمینان قلبی برای انسان پیدا می شود و همه خون ها از قلب ها فرو می ریزد و امیدها جز به خدا زایل می شود.بر همین اساس، امام پیروزی های دوره انقلاب و پس از انقلاب و استقرار نظام اسلامی و...را متّکی به عنایت خدا می داند.امام حتّی در روابط مجلس با دولت و اجرای حقّ نظارتی مجلس در استیضاح و سؤال و تذکّر هم انگیزه الهی و رعایت مصالح اسلام و کشور را لازم می داند و به شدت نمایندگان را از معیارهای غیر الهی مثل حبّ و بغض و دوستی و دشمنی و هواهای نفسانی و خودنمایی و...بر حذر می دارد و نسبت به دخالت دست شیطان در کارهای نمایندگان هشدار می دهد.امام نگران روزی است که روحانیت جایگاه و پایگاه خود را از دست بدهد و حرفش در جامعه خریدار نداشته باشد که در آن صورت،کشور به کام سلطه گران خواهد،غلطید. «9»

در پیام افتتاحیهء اوّلین دوره مجلس خبرگان رهبری نیز امام با اشاره به جایگاه این مجلس و نقش آن در تعیین رهبری جامعه،صراحتا به رهبری آینده نظام هم تذکّر می دهد که رهبر و رهبری در ادیان آسمانی و اسلام بزرگ چیزی نیست که خود به خود ارزش داشته باشد و انسان را خدای ناخواسته به غرور و بزرگ اندیشی وادارد.حکومت ظاهری و رهبری،همان چیزی است که مولای ما علیّ ابن ابیطالب(ع)دربارهء آن گوشزد فرموده است.امام نمونهء تاریخی برخورد حضرت امیر(ع)با امر حکومت و رهبری ظاهری را به رهبری آینده یادآوری می کنند تا مبادا تشکیل و وجود یک مجلس خاص فقط برای امر رهبری در جامعه،خدای ناکرده موجب«خیالات و خطورات غیر الهی»شود و گمان کند که لابد کسی است و...در همین راستا در ملاقات با نمایندگان مجلس خبرگان هم خیلی صریح و روشن می فرماید:«خیال نکنید که دنیا عبارت از این طبیعت است، این طبیعت را خدای تبارک و تعالی هیچ از آن تکذیب نکرده بلکه در روایات تعریف هم از آن شده است،این یکی از مظاهر الهی است.دنیا آنی است که در ما هست که ما را از کمال دور می کند و به نفس و نفسانیّات خودمان مبتلا می کند.دنیای مذمومه همین است که انسان توجّه داشته باشد ولو به یک تسبیح،ولو به یک کتاب» «10» البته منظور امام خمینی نفی حکومت و تصدّی و امور سیاسی و اجتماعی نیست،بلکه آن را نباید جز وسیله ای برای احیای حق و اجرای احکام و ارزش های الهی دانست.به همین دلیل معتقد است:«آنچه مردود است،حکومت شیطانی و دیکتاتوری و ستمگری است که برای سلطه جویی و انگیزه های منحرف و دنیایی[به وجود آمده اند و همین طور]جمع آوری ثروت و مال و قدرت طلبی و طاغوت گرایی است و بالاخره دنیایی است که انسان را از حق تعالی غافل کند و امّا حکومت حق برای نفع مستضعفان و جلوگیری از ظلم و جور و اقامهء عدالت اجتماعی همان است که مثل سلیمان بن داوود و پیامبر عظیم الشّأن اسلام صلی اللّه علیه و آله و اوصیای بزرگوارش برای آن کوشش می کردند[چنین حکومتی]از بزرگ ترین واجبات و اقامهء آن از والاترین عبادات است. «11»

 

پی نوشت ها:

 

«(1)-ر.ک:داود مهدوی زادگان،عادی سازی جنبش های مردمی در ایران معاصر (پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی)،ص 271.»

«(2)-پرتو خورشید(وصیت نامه سیاسی-الهی رهبر کبیر انقلاب اسلامی)،دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم،ص 11.»

«(3)-ایران معاصر،سال اول،شمارهء 1،ص 48.»

«(4)-امام خمینی ولایت فقیه(مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام)،ص 21،نامهء مفید،ش 20،ص 112.»

«(5)-ایران معاصر،ص 50-51.»

«(6)-صحیفهء انقلاب،ص 9.»

«(7)-همان،ص 8.»

«(8)-صحیفهء نور،ج 18،ص 43.»

«(9)-همان،ص 7.»

«(10)-صحیفهء نور،ج 18،ص 43.»

«(11)-صحیفهء نور،ج 19،ص 45.»

 



ادامه مطلب...

نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 13 بهمن 1390برچسب:انقلاب,اسلام ,امام خميني,مطهري,ولايت فقيه,, توسط عباسعلی

نقش زنان در پيروزي و به ثمر رسيدن انقلاب اسلامي

دوستان ! انقلاب اسلامي نويد آسماني بود كه انسانها را به بازيافت اصالت خود بشارت داده و به جسمهاي بي جانشان حياتي تازه بخشيد . تا قبل از اين انقلاب بزرگ، نگرش حاكمان در ايران به زن، نگرشي ابزارگونه براي برآوردن نيازهاي مادي بود . ابزاري كه پيشرفت آن به معناي تنوع ظاهري و همسان با مدهاي رايج و ارضاي غرايض شهواني جنس مخالف البته در لواي عناوين زيبا و آراسته همچون آزادي زنان يا زن مترقي به متن جامعه تزريق مي شد .
حضرت امام خميني ( ره ) وضعيت زنان در زمان رژيم طاغوت را به زنان جاهليت تشبيه نموده و اشاره مي كند كه در آن زمان نيز همچون عصر جاهليت، مقام معنوي زنان ناديده گرفته شده و تا حد يك كالاي مادي تنزل پيدا كرد .
در چنين فضاي تاسف باري كه سايه شوم خود را بر ملت مسلمان ايران انداخته بود خورشيد انقلاب اسلامي به رهبري خردمندانه حضرت امام خميني ( ره ) طلوع كرد و زنان و مردان مومني كه از اين وضعيت غير اسلامي كه رهاورد حكومت ظالم و خود فروخته پهلوي بود به تنگ آمده بودند با پيروي از فرامين اسلامي مقتدايشان عليه حكومت مستبد پهلوي شوريدند و انقلاب اسلامي را به ثمر رساندند .

دوستان ! بر هيچ كس پوشيده نيست كه زنان نقش بسيار مهمي در پرورش نهضت اسلامي ايفا نموده و حقيقتاً در مواردي نقش سنگين تر و موثرتري را نسبت به مردان در جريان مبارزه داشتند . اهميت بيشتر آن زماني آشكار مي شود كه به اين نكته مهم اشاره نماييم كه زنان نه تنها در برخي موارد در صحنه مبارزه حضور جدي و فعال داشته و خود در خط مقدم مبارزه حاضر مي شدند بلكه مشوق اصلي مردان و همسران خويش براي شركت در اين مبارزه به حساب مي آمدند . نقش موثر ديگر آنان تربيت فرزندان صالح براي ادامه راه و آينده نهضت اسلامي بود كه از اهميت ويژه اي برخوردار است . حضرت امام خميني ( ره ) با اشاره به اين مهم مي فرمايد: ما نهضت خودمان را مديون زنها مي دانيم ، مردها به طبع زنها در خيابانها مي ريختند ، تشويق مي كردند زنها مردان را ، خودشان در صفهاي جلو بودند ، زن همچون یک موجودي است كه مي تواند يك قدرت لايزال ، يك قدرت شيطاني را بكشد و در جاي ديگر مي فرمايند: امروز زنهاي شيردل طفل خود را به آغوش كشيده و به ميدان مسلسل و تانك دژخيمان رژيم مي روند . در كدام تاريخ چنين مردانگي و فداكاري از زنان ثبت شده است .

همراهان ! زنان مسلمان ايران با بهره گيري از تعاليم روح بخش اسلام و نشان دادن بيزاري خود از وضعيت غير اسلامي زمان محمد رضا شاه پهلوي كه در سايه حكومت منحوس و ضربه هاي سنگيني به اسلام و مسلمين وارد شد كمر همت بستند و به استقبال خطر رفتند تا اسلام عزيز حفظ گردد . رهبر حكيم و فرزانه انقلاب اسلامي حضرت آيت الله خامنه اي درباره نقش زنان در پيروزي انقلاب اسلامي مي فرمايند : زنان در پيروزي انقلاب اسلامي داراي دو نقش مثبت و موثر بودند ، نقش اول آنها فعاليت مثبت و مستقيم در مبارزه خود و نقش بعدي زنان كه از اهميت بيشتری برخوردار است نقش صبر ، شكيبايي ، مساعدت و تحمل مشكلات ناشي از مبارزه بود .

بسياري از زنان در انقلاب اسلامي مشوق همسران خود بودند و معمولاً در انقلاب بيشترين مشكلات متوجه همسران مبارزان بود . در دو سه سال آخر مبارزه ناگهان نقش بانوان در پيروزي انقلاب اسلامي و قيام عظيم مردم دچار برجستگي عظيمي شد و خانمها اولين راهپيمايي خطرناك را شروع كردند و در ميادين پر خطر مبارزه حضور فعال و چشم گيري داشتند . بانوان پس از پيروزي انقلاب اسلامي نيز جزو اولين پاسخ دهندگان به همه دعوتهاي بزرگ انقلابي هستند و تا امروز در ميدان فعاليت و مبارزه زنها به مراتب جلوتر از مردها هستند .

عزيزان ! نكته مهمي كه وجود دارد اين است كه با پيروزي انقلاب اسلامي تحول شگفتي در نحوه نگرش و جايگاه زن در جامعه اتفاق افتاد . تحولي كه بي شك در پرتو تعاليم عالي و نوراني اسلام ناب محمدي ( ص ) حاصل شد . نگرش ابزارگونه و حيواني ساخته و پرداخته غرب ، جاي خود را به نگاه معنوي و الهي به زن و در نظر گرفتن ارزشهاي والاي اين گوهر گران سنگ بخشيد . انگاره اي كه بي ترديد راه را بر استسمار مادي زن تحت لواي الفاظ فريبنده آزادي زنان به حقوق زنان مي بست و راه را براي پیشرفت و تعالی حقیقی زنان هموار می کرد .
در این تفکر زن به عنوان موجودی که همزمان می تواند سه نقش بسیار مهم همسری ، مادری و عنصر موثر اجتماعی را به اتفاق ایفا کند مورد نظر است و در سایه همین نگاه است که نهضتی همچون انقلاب اسلامی توانست بدون امکانات مادی بر رژیم قدرتمند طاغوت غلبه کند . این نکته تا آن جا مهم است که امام راحل ( ره ) زن را به مثابه یک دستگاه انسان سازی با قرآن کریم مقایسه می کند که برای ساختن ابنای بشر نازل شده است . ایشان در همین رابطه می فرمایند : در این نهضت زنان حق بیشتری از مردان دارند . زنان، مردان شجاع در دامان خود بزرگ می کنند و قرآن کریم انسان ساز است و زنان نیز انسان ساز . وظیفه زنها انسان سازی است . اگر زنهای انسان ساز از ملت گرفته شود ملتها به شکست و انحطاط مبدل خواهند شد . ممکن است یک بچه ای که شما خوب تربیت کنید یک ملت را نجات دهد و توجه داشته باشید که بچه های خوب تحویل جامعه بدهید و آموزشتان با پرورش باشد .

کارشناس - آقای عارفی :

" مساله نقش زن و حضور زن در عرصه های اجتماعی از جمله در تحولات و انقلابها همیشه در طول تاریخ بطور مستقیم یا غیر مستقیم جایگاه خاص خودش را داشته . در انقلاب ایران یکی از برجستگی های خاصی که خیلی زیاد می توان از ابعاد و جهات مختلف درباره آن گپ زد حضور زن مسلمان ، زن مسلمان ایرانی در انقلاب سال 1357 بود ، نقش فوق العاده ای زنان در انقلاب داشتند مثلاً حضور زنها و تربیت سیاسی زنها و هیجان آفرینی زنهای مسلمان در انقلاب و این که آنها چطوری مردها را حتی روحیه دادند و مردها را در عرصه انقلاب به صورت همگانی بسیج کردند. یعنی هر فردی از افراد در صحنه ها به طور چشمگیر حضور پیدا کرد ، با این که خود زنها حضور چشمگیر داشتند در حضور بخشی  از مردم و مردها نقش فوق العاده ای داشتند .
اما سوال این که زنهای مسلمان در کشورهای دیگر از جمله زنان مسلمان در افغانستان با الگو گیری از زنهای مسلمان در ایران در انقلاب چگونه می توانند از تجربیاتشان سرمشق بگیرند و از تجربیاتشان استفاده کنند ، اولاً این مساله یک مساله علمی است ، حالا ممکن است کسی بگوید چه لزومی دارد یعنی خود ما نمی توانیم بدون الگو گیری ، این مساله یک مساله تاسف آمیزی است که اگر کسی بگوید چرا ؟ به خاطر این که تحولات بشری از علمی گرفته ، از فلسفی ، از هنری و صنعتی و اقتصادی و از همه ابعاد گرفته ، ریشه در گذشته ها دارد ، آن گذشته ها هم در قلمرو ملی نیست ، یعنی تجربه ها از جمله تجربه های سیاسی مرز نمی شناسد همان طور که علم مرز نمی شناسد و همان طور که هنر مرز نمی شناسد تجربیات سیاسی هم مرز نمی شناسد به خصوص چه زیباست که این مساله ثابت شد که زنان مسلمان در ایران با استفاده از تربیت دینی و با استفاده از توصیه های دینی و مبانی دینی نقش آفرین و هیجان آفرین شدند و دشمن شکن شدند و این چه بهتر که هر جا که اسلام آن جا نقش داشته باشد و اسلام در آن جا زیربنا باشد دیگرانی که گرایش به اسلام دارند از تجربیات آنهایی که به صورت پیشگام از اسلام استفاده کردند از آنها نتیجه بگیرند .
اما این مساله را اگر خیلی ساده تر و ریزتر و کوچکتر بکنیم این که زنهای مسلمان در افغانستان باید حضور سیاسی داشته باشند ، خیلی هم نقش دارد ، اما این حضور سیاسی یکی شناخت دشمن است یعنی دشمن را باید بشناسد و یک تحول درونی و یک شناخت در خود زنها باید به وجود بیاید که اسلام آمده و گفته است که برای نابودی پستی ها و پلیدی ها و نا امنی ها فقر مبانی مختلف و اصول متعددی داریم که مردها نقش دارند در کنار مردها، زنها هم نقش دارند ، بنابراین در افغانستان اگر ما خواسته باشیم فقر اقتصادی و نا امنی سیاسی و ابتذال فرهنگی را از بین ببریم و دشمن را از قلمرو فرهنگی و اخلاقی و اعتقادی و سیاسی و ملی خود دور کنیم و خودمان استقلال داشته باشیم و سرپای خود بایستیم دستور دین این است که هم زن باید حضور پیدا بکند و هم مرد . چه بهتر که مسلمانها که همه عضو یک پیکرند آنی که به صورت پیشگام زمینه برایش فراهم بوده و شرایط برایش فراهم بوده و جلوتر و پیشگام تر توانسته نقش ایفا کند که زنهای مسلمان در ایران چنین بوده خوب چه بهتر که زنهای مسلمان از جمله در افغانستان از تجربیات سیاسی زنها در ایران در تحولات دینی نقش فوق العاده ای داشته از آنها درس بگیرند و از تجربیاتشان استفاده کنند . "

دوستان ! حضرت آیت الله خامنه ای در جایی به تشریح جایگاه والای زن پرداخته و فرمودند: نقش زنان در انقلاب ثابت کرد که زن در سایه ایمان و آگاهی و به دور از فسادی که دنیای غرب برای او درست کرده است می تواند نقش اول را در تحولات تاریخی و جهانی ایفا کند ، ثابت کرد که افتخار و عظمت زن در چیزهایی که دستهای آلوده صهیونیست برای او در دنیای کنونی فراهم آورده نیست بلکه زن در سایه مهارت و عفت و احساس مسوولیت است که می تواند دوشادوش مردان و در مواردی جلوتر از آنها گام بردارد . آنچه مسلم است این است که تنها به مفاهیم والای انسانی مکتب اسلام است که پیشرفت ، تعالی و سعادت حقیقی برای زنان جامعه و به دنبال آن کل جامعه ایجاد می شود و همین نگاه بود که توانست انقلاب اسلامی را در ایران به پیروزی برساند و تحمل هشت سال جنگ طاقت فرسا را برای آنان سهل و آسان نماید . یعنی همان روحیه والای اسلامی که عالی ترین نمونه آن بانوی بزرگ عالم حضرت صدیقه طاهره ( س ) است ، همان که هم نقش مادری خویش را به طور کامل ایفا نمود و بهترین فرزندان تاریخ بشریت را تحویل جامعه داد و هم نقش همسری خود را در کنار حضرت علی ( ع ) در عالی ترین شکل خود به انجام رساند و هم حضور جهادی و مملو از بینش عمیق الهی خویش را در راه دفاع از ولایت نمایان ساخت

بر گرفته از : http://dari.irib.ir


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 12 بهمن 1390برچسب:انقلاب,پيروزي,زنان,نقش, توسط عباسعلی

مقام معظم‌رهبري در ديدار شرکت کنندگان اجلاس جهاني جوانان و بيداري اسلامي

نهضت بيداري اسلامي، شيعه و سني نمي‌شناسد

 

بر گزفته از سايت : دانستنيها

 

 

صدها نفر از جوانان 73 كشور جهان از جمله جوانان مصر، تونس، ليبي، لبنان، يمن، بحرين و فلسطين صبح امروز(دوشنبه) در فضايي صميمانه و لبريز احساسات اسلامي و انقلابي، با رهبر معظم انقلاب اسلامي ديدار كردند.
حضرت آيت الله خامنه‌اي در اين ديدار پس از سخنان نمايندگان جوانان چندين كشور اسلامي منطقه، قيام ملت‌هاي مسلمان بر ضد ديكتاتوري‌هاي وابسته را پديده‌اي بسيار مبارك و بسيار مهم و مقدمه قيام عليه ديكتاتوري جهاني شبكه فاسد و خبيث صهيونيستي و استكباري خواندند و تأكيد كردند: در آفاق روشن اين حركت مبارك، امت اسلامي، به حول و قوه الهي بار ديگر در اوج عزت و استقلال و اقتدار قرار خواهد گرفت.
در آغاز اين ديدار آقاي ضياءالدين مورو از جوانان انقلابي تونس با اشاره به ويژگي انقلاب مردم تونس به عنوان آغازگر انقلاب‌هاي منطقه، گفت: اين انقلاب يك انقلاب مستقل و مردمي بود كه هيچ حزب و گروه سياسي در شكل گيري آن نقش نداشتند.
وي با تأكيد بر اينكه سرنگوني حكومت بن علي، پايان كار نيست، خاطرنشان كرد: مردم تونس بر تحقق كامل اهداف انقلاب تأكيد دارند و جوانان انقلابي، موضوع فلسطين و آزادي آن را، مسئله اصلي انقلاب خود مي‌دانند.
آقاي ضياءالساوي از جوانان انقلابي مصر با اشاره به برخي فضاسازي‌ها درباره هويت انقلاب مردم مصر گفت: مردم مصر اين انقلاب را از مساجد شروع كردند و شعارهاي آنها الله اكبر و شعارهاي اسلامي و ضد صهيونيستي بود. وي افزود: هدف انقلاب مصر، فقط رسيدن به آزادي و عدالت اجتماعي نبود بلكه هدف نهايي، استقلال حقيقي مصر و رهايي از هم‌پيماني با امريكا و صهيونيزم است.
آقاي ضياءالساوي خاطرنشان كرد: سرنگوني حكومت مبارك اولين گام انقلاب مصر بود و مردم مصر مصمم به تحقق اهداف كامل اين انقلاب از جمله لغو پيمان ننگين كمپ ديويد و پاكسازي حكومت از بقاياي رژيم سابق هستند.
آقاي عبدالله عبده علاو از جوانان انقلابي يمن با اشاره به انگيزه‌هاي قوي اسلامي در انقلاب مردم يمن گفت: ما به ايران علم و فناوري، ايران نوآوري‌ها و ايران مقاومت و ايستادگي آمده‌ايم تا از تجربيات انقلاب اسلامي براي مبارزه با امريكا و ظلم و استبداد استفاده كنيم.
آقاي احمد حسن حجيري از جوانان انقلابي بحرين نيز سخنان و اشعاري در وصف احساسات پاك و انقلابي مردم بحرين و غربت جوانان و شهداي اين انقلاب بيان كرد.
آقاي محمد علي محمد عواظ از جنبش مقاومت اسلامي فلسطين(حماس) در سخناني با اشاره به محوريت موضوع فلسطين در همايش بين‌المللي جوانان و بيداري اسلامي گفت: با پيروزي انقلاب اسلامي ايران و تعيين روز جهاني قدس، خون تازه‌اي به كالبد آرمان‌هاي فلسطين دميده شد.
آقاي خالد السالم از جوانان انقلابي ليبي، انقلاب ليبي را انقلاب تكبير ناميد و گفت: اين انقلاب با تكبير آغاز شد و با تكبير هم ادامه خواهد يافت. وي ضمن تأكيد بر لزوم استفاده مردم ليبي از تجربيات انقلاب اسلامي ايران در مقابله با امريكا، خاطرنشان كرد: انقلاب مردم ليبي از لحاظ مردمي بودن بسيار شبيه انقلاب اسلامي مردم ايران است.
خانم فاطمه مغنيه فرزند شهيد عماد مغنيه از رهبران حزب الله لبنان نيز به عنوان آخرين سخنران تأكيد كرد: پيروزي انقلاب اسلامي ايران به رهبري امام خميني(ره) سرآغاز و منشأ بيداري اسلامي و انقلاب‌هاي كنوني در منطقه است.
در اين ديدار پس از سخنان نمايندگان جوانان تونس، مصر، يمن، بحرين، فلسطين، ليبي و لبنان، حضرت آيت الله خامنه‌اي در سخناني، جوانان كشورهاي اسلامي را حاملان بشارت‌هاي بزرگ براي آينده امت اسلامي خواندند و افزودند: بيداري جوانان سرتاسر جهان اسلام، اميد به بيداري عمومي ملتهاي مسلمان را افزايش داده است.
رهبر انقلاب، تاريخ بشر را بر سر يك پيچ بزرگ تاريخي و در آستانه تحولي عظيم برشمردند و تأكيد كردند: بشريت از همه مكاتب و ايدئولوژي‌هاي مادي اعم از ماركسيسم، ليبرال دمكراسي و ناسيوناليسم سكولار عبور كرده و در آغاز دوران جديدي است كه بزرگترين نشانه آن، توجه ملت‌ها به خداي متعال، استمداد آنها از قدرت لايزال الهي و اتكاي ملتها به وحي است.
ايشان با اشاره به تسلط شبكه ديكتاتوري پيچيده، خطرناك، فاسد و شيطاني صهيونيست‌ها و قدرت‌هاي استكباري بر جهان افزودند: قيام ملت‌هاي منطقه عليه ديكتاتورهاي وابسته، جزئي از مبارزه بشريت با ديكتاتوري جهاني صهيونيست‌هاست و جامعه بشري با پشت سر گذاشتن پيچ بزرگ تاريخي، از سيطره اين ديكتاتوري خطرناك رها مي‌شود و اين تحول عظيم براساس وعده صادق پروردگار، به آزادي ملت‌ها و حاكميت ارزش‌هاي معنوي و الهي منجر خواهد شد.
حضرت آيت الله خامنه‌اي با اشاره به كساني كه ممكن است پيروزي بر شبكه ديكتاتوري جهاني صهيونيست‌ها را غيرممكن بدانند خاطرنشان كردند: قبلاً نيز اگر كسي از پيروزي جوانان مؤمن حزب الله بر ارتش رژيم صهيونيستي سخن مي‌گفت و يا از ذلت طاغوت مصر و تحولات عجيب شمال افريقا حرف مي زد خيلي‌ها باور نمي‌كردند همچنانكه استقامت، پيروزي و پيشرفت جمهوري اسلامي نيز براي برخي ها قابل باور نبود اما قدرت فائقه پروردگار، خود را در اين پيروزي‌ها و تحولات شگفت نشان داد.
رهبر انقلاب اسلامي، حضور هوشيارانه و استقامت ملت‌ها در ميدان را زمينه‌ساز تحقق بدون ترديد نصرت‌هاي الهي خواندند و افزودند: در پرتو تحقق وعده‌هاي پروردگار، صهيونيست‌ها، شيطان بزرگ امريكا و قدرت‌هاي غربي امروز در مقابل بيداري اسلامي احساس ناتواني مي‌كنند و اين احساس ضعف و شكست هر روز بيشتر خواهد شد.
حضرت آيت الله خامنه‌اي، تحولات كشورهاي اسلامي را آغاز راه نجات و سعادت، برشمردند و افزودند: مهم اين است كه پيروزي‌هاي بدست آمده را پايان راه ندانيم و با ادامه مجاهدت و تكيه بر عزم و اراده ملت‌ها، و اتكا و حسن ظن به خداي قادر متعال، مبارزه با زورگويان جهاني و عوامل آنها را ادامه دهيم.
ايشان با اشاره به پيشرفت‌هاي چشمگير علمي جمهوري اسلامي در عرصه‌هاي هسته‌اي، زيست‌فناوري، پزشكي و عرصه‌هاي ديگر افزودند: جوانان مؤمن اين سرزمين، در اوج ناباوري دشمنان و به رغم همه كارشكني‌هاي آنان، به پيشرفت‌هايي دست يافته‌اند كه مي‌تواند براي جوانان همه ملت‌هاي اسلامي، درس‌آموز باشد.
حضرت آيت الله خامنه‌اي با يادآوري تلاش مستبدان جهاني براي تلقين دو باور غلط در افكار عمومي ملت‌هاي مسلمان افزودند: دشمنان امت اسلامي با تزريق احساس ناتواني در ملت‌هاي مسلمان و تلقين غيرقابل شكست بودن قدرت‌هاي جهاني، حدود 2 قرن است كه ملت‌هاي مسلمان را عقب نگه داشته‌اند اما امت اسلامي امروز بيدار شده و درك كرده است كه هر دو تصور، صددرصد غلط است و ملت‌هاي مسلمان قادرند مجد و عظمت تمدن اسلامي را بار ديگر احيا كنند.
رهبر انقلاب اسلامي، قرن حاضر را قرن اسلام و معنويت برشمردند و افزودند: اسلام، عقلانيت و معنويت و عدالت را همراه يكديگر به ملت‌ها هديه مي‌دهد و تعاليم پروردگار بر اسلامِ عقلانيت و تفكر و تدبر، اسلامِ توكل بر خدا، اسلامِ جهاد و اسلامِ كار و اقدام، تأكيد مي‌نمايد.
حضرت آيت الله خامنه‌اي با اشاره به تلاش استكبار براي جبران صدمات و ضربات ناشي از قيام ملت‌ها در مصر و تونس و ليبي و ديگر كشورهاي اسلامي افزودند: دشمن مشغول طراحي و توطئه است و ملت‌هاي اسلامي بخصوص جوانان امت اسلامي كه موتور بيداري اسلامي هستند بايد با هوشياري و مراقبت كامل و استفاده از تجربيات ديگران، اجازه ندهند شبكه استبداد جهاني، انقلاب‌ها را از آنها بربايد و راه‌هاي حال و آينده را منحرف كند.
ايشان تجربيات 32 ساله جمهوري اسلامي در مقابله با انواع توطئه‌هاي امريكا و ديگر دشمنان اسلام را يادآور شدند و افزودند: مستكبران براي شكست جمهوري اسلامي هركاري كه از دستشان برآمده انجام داده‌اند اما تاكنون در همه مراحل از ملت ايران تودهني خورده‌اند و از اين به بعد نيز جز شكست و ناكامي چيزي نصيبشان نخواهد شد.
حضرت آيت الله خامنه‌اي ايجاد اختلاف ميان امت اسلامي را از جمله مكايد دشمنان خواندند و افزودند: نهضت بيداري اسلامي، شيعه و سني نمي‌شناسد و پيروان همه مذاهب اسلامي، با وحدت و همدلي در ميدان مبارزه هستند.
رهبر انقلاب اسلامي با اشاره به اصول مشتركِ فراوان ملت‌هاي اسلامي خاطرنشان كردند: ملت‌هاي مسلمان با يكديگر تمايزاتي نيز دارند و با توجه به تفاوت‌هاي جغرافيايي، تاريخي و اجتماعي هيچ الگوي واحدي براي همه كشورهاي اسلامي وجود ندارد اما مهم اين است كه همه، با سيطره شيطاني صهيونيست‌ها و امريكايي‌ها مخالفند و وجود غده سرطاني اسرائيلي را بر نمي‌تابند.
ايشان در ترسيم يك شاخص براي قضاوت درباره رويدادها و حوادث افزودند: هر جا فعاليتي و طرحي وجود دارد كه به نفع اسرائيل و امريكاست، بايد هوشيار باشيم و آن را حركتي بيگانه و مخالف منافع ملت‌ها بدانيم و هر جا حركتي اسلامي، ضد صهيونيستي، ضد استكباري، ضد استبدادي و ضد فساد هست، همه ملت‌هاي مسلمان در تأييد و تقويت آن ، همراه و همدل خواهند بود.
رهبر انقلاب به عنوان يك نمونه به تلاش‌هاي دستگاههاي رسانه اي جهان براي منزوي كردن مردم بحرين اشاره كردند و افزودند: رسانه‌هاي غربي يا وابسته به غرب، مي خواهند با اختلاف‌افكني و خط‌كشي، مسئله بحرين را شيعه و سني كنند اما هيچ فرقي ميان حركت‌هاي بيداري اسلامي در كشورهاي مختلف وجود ندارد.
حضرت آيت الله خامنه‌اي، توكل و حسن ظن به خدا و حفظ وحدت را رمز پيروزي دانستند و با استناد به فرمان پروردگار به پيامبر درباره استقامت و پايداري افزودند: امت اسلامي در پرتو اين فرمان الهي، بدون توقف، راه خود را ادامه مي‌دهد.
ايشان آينده امت اسلامي را بسيار روشن برشمردند و با اشاره به امكانات انساني، مادي و غير مادي جهان اسلام تأكيد كردند: ملت‌هاي اسلامي با حفظ تفاوت‌ها و تمايزها در زير چتر واحد دعوت الي الله قرار دارند و جوانان امت اسلامي، به اذن الهي، روزگار مجد و عزت و اقتدار امت اسلامي را شاهد خواهند بود و اين افتخارات عظيم را به نسل‌هاي بعد منتقل خواهند كرد.
در ابتداي اين ديدار آقاي دكتر ولايتي دبيركل مجمع جهاني بيداري اسلامي با اشاره به حضور 1200 جوان انقلابي از 73 كشور جهان در همايش بين‌المللي جوانان و بيداري اسلامي گفت: شركت‌كنندگان در اين همايش در 6 كميسيون تخصصي به بررسي اين موضوعات پرداختند: "مباني نظري و فكري و عوامل پيشرفت بيداري اسلامي"، "حاكميت اسلام، الگوها، دستاوردها و جوانان"، "استكبار جهاني، آمريكا و صهيونيزم در مواجهه با موج بيداري اسلامي"، "جوانان، مقاومت فلسطين و بيداري اسلامي"، "آسيب‌شناسي فرصت‌ها و تهديدهاي پيش‌روي بيداري اسلامي" و "چشم‌انداز و افق‌هاي آينده بيداري اسلامي".
آقاي ولايتي افزود: شركت‌كنندگان در همايش جوانان و بيداري اسلامي بر ضرورت مقابله با توطئه‌هاي استكبار جهاني بويژه تبليغات دروغين رسانه‌اي استكبار در مورد اهداف حركت‌هاي اسلامي و همچنين تلاش براي گسترش گفتمان مردم‌سالاري ديني، عدالت‌طلبي و آزادي‌خواهي تأكيد كردند.


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 12 بهمن 1390برچسب:نهضت,بيداري,شيعه,سني,انقلاب, توسط عباسعلی

  نقش رهبری در تداوم انقلاب

انحراف مدیران

مردم به صورت نیروهای پراكنده و بالقوه‌ای می‌باشند كه نیازمند رهبری می‌باشند كه آنان را جمع و متحد، تبدیل به قدرت متمركزی نماید. به دلیل اهمیت فوق‌العاده نقش مدیران در تحولات اجتماعی و سیاسی است كه در جامعه‌شناسی سیاسی، پیرامون آن بحث ها و نظریات زیادی وجودی دارد. عده‌ای معتقد به محوریت و منحصر بودن نقش رهبران در تحولات و قائم به فرد بودن انقلاب ها، و عده‌ای معتقد به نقش تعیین‌كننده پیوند مردم و رهبران و گروهی معتقد به حاكمیت شرایط می‌باشند.

به هرحال واقعیت این است كه مردم تحت تأثیر رهبران و عملكرد آنان و همچنین انگیزه‌های اعتقادی و منافع جمعی به انقلاب كشیده می‌شوند و یا از انقلاب فاصله می‌گیرند. به عبارت دیگر تأثیر متقابل مردم و رهبران در درازمدت تعیین‌كننده سرنوشت انقلاب ها می‌باشد.

 در جریان انقلاب اسلامی ایران، قبل و بعد از پیروزی نقش رهبری و مردم و پیوند آنان كاملاً روشن است. حضرت امام خمینی از ابتدای شروع نهضت اسلامی تا آخرین روزهای حیات خود، این اصل اساسی را در رهبری خود حفظ كرد و قطعاً یكی از دلائل موفقیت رهبری معظم‌له و پیروزی انقلاب اسلامی همین موضوع بوده است.

پیوند مردم و رهبری نه در كلام و شعار بلكه در ایمان و عمل، مؤثر و كارساز است. چه بسیار رهبرانی بودند و هستند كه داعیه مردمی بودن داشتند، ولی مردم نه تنها باور نكردند، بلكه آنان‌ را دشمن خود می‌دانستند. چنین رهبرانی در انقلاب های معاصر بسیار بوده است.

مردم نیرویی هستند كه به همراه رهبران انقلاب را به پیروزی می‌رسانند، ولی آنان در سطح مدیران و مقامات نظام انقلابی قرار نمی‌گیرند. آنان خواستار بهبود وضعیت زندگی و آزادی های اساسی می‌باشند كه، تنها در درازمدت امكان‌پذیر است. آن هم در صورتی كه رهبران و مقامات مصمم به اجرای برنامه‌های بنیادی و تحقق عدالت در كشور باشند، وگرنه مردم از انقلاب روی برمی‌گردانند، و آگاهانه و یا ناآگاهانه به ضد انقلاب تبدیل می شوند.

حضرت امام امكان تغییر روحیات و خلقیات و انعكاس آن در رفتارها و سیاستگزاری ها را از نظر دور نداشت و لذا با عبارات مختلف از قبیل «یاد خدا بودن»، «خود را ندیدن»، «به قیامت فكر كردن»، «بی‌اعتنایی به زخارف دنیا» و «ساده زیستن» خواسته‌اند زمینه‌های انحراف و دور شدن از مقصد و هدف را از بین ببرند.

وی در وصیت‌نامه خود این موضوع را مورد توجه قرار داد و چنین نوشت:

«وصیت اینجانب به رهبر و شورای رهبری در این عصر، كه عصر تهاجم ابرقدرت ها و وابستگان به آنان در داخل و خارج كشور به جمهوری اسلامی، و در حقیقت به اسلام است در پوشش جمهوری اسلامی و در عصرهای آینده آن است كه خود را وقف در خدمت به اسلام و جمهوری اسلامی و محرومان و مستضعفان بنمایند، و گمان ننمایند كه رهبری فی نفسه برای آنان تحفه‌ای است و مقام والایی. بلكه وظیفه سنگین و خطرناكی است كه لغزش در آن اگر خدای نخواسته با هوای نفس باشد ننگ ابدی در این دنیا و آتش غضب خدای قهار در جهان دیگر در پی دارد. از خداوند منان هادی با تضرع و ابتهال می‌خواهم كه ما و شما را از این امتحان خطرناك با روی سفید در حضرت خود بپذیرد، و نجات دهد. و این خطر خفیف‌تر برای رؤسای جمهور حال و آینده و دولت ها و دست‌اندكاران، به حسب درجات و مسئولیت ها نیز هست كه باید خدای متعال را حاضر و ناظر و خود را در محضر مبارك او بدانند.»

 پیامبر اكرم صلی‌الله علیه و آله و سلم فرمود:

«صنفان من امتی اذا صلحا صلحت امتی و اذا فسدا فسدت امتی، الامراء و العلماء» دو گروه از امت من اگر صالح باشند امت من صالح می‌شود و اگر فاسد باشند امت من فاسد می‌شود. زمامداران (مدیران) و دانشمندان.

در آینده‌نگری امام، نقش مردم و مدیریت نظام همراه و همگام دیده شده است. آنچه بیش از هرچیز برای استكبار جهانی اهمیت دارد، از خود بیگانه شدن ملت هاست و نجات از شر وابستگی در گرو یك جهاد علمی عظیم و همگانی است.

ترتیب كه ضمن تأكید بر اهمیت دستگاه مدیریت و رهبری كشور و تأثیر آن بر روند تحولات آینده، مردم نیز دارای نقش و مسئولیت سنگین و حساس می‌باشند. به طوری كه مردم می‌توانند تأثیر تعیین‌كننده‌ای در دستگاه مدیریت و رهبری به صورت مستقیم یا غیرمستقیم داشته باشند. تأكید بر شركت در انتخابات، حضور در صحنه‌های سیاسی و اجتماعی، انجام امر به معروف و نهی از منكر و شركت در نمازهای جمعه، در این راستا می‌باشند.

«وصیت من به ملت شریف آن است كه در تمام انتخابات چه انتخاب رئیس‌جمهور و چه نمایندگان مجلس شورای اسلامی و چه انتخاب خبرگان برای تعیین شورای رهبری یا رهبر در صحنه باشند. و اشخاصی كه انتخاب می‌كنند روی ضوابطی باشد كه اعتبار می‌شود. ... از این قرار عدم دخالت ملت، از مراجع و علماء بزرگ تا طبقه بازاری و كشاورز و كارگر و كارمند، همه و همه مسئول سرنوشت كشور و اسلام می‌باشند، چه در نسل حاضر و چه در نسل های آتیه، و چه بسا در بعض مقاطع عدم حضور و مسامحه گناهی باشد كه در رأس گناهان كبیره است.»

 تضعیف فرهنگ انقلاب

فصل اساسی نظریه‌های مربوط به انقلاب ها مربوط به چگونگی و محتوای اعتقادات و فرهنگ مردم قبل و بعد از انقلاب است.

آنانكه پیرامون ظهور و سقوط انقلاب ها مطالعه و تحقیق می‌كنند، قبل از هرچیز به دقت در مورد باورها، اعتقادات و ارزش های مطلوب و نامطلوب مردم بررسی و پس از آن به تحلیل جریان انقلاب و علل شكست و سقوط آنها می‌پردازند.

اگر امروز بحث از تهاجم فرهنگی و در نهایت استحاله فرهنگی است دقیقاً در راستای تحقق این اصل اساسی و بنیادی در حركتهای انقلابی جهان است.

زیرا در آستانه تحول اشكال سلطه، آنچه بیش از هرچیز برای استكبار جهانی اهمیت دارد، از خود بیگانه شدن ملت ها، و خود را هیچ دانستن و صاحبان ابزار و ثروت را خدایگان دانستن می‌باشد. برای رسیدن به این هدف و یكسان شدن فكر و عقیده و جهانشمول شدن سلطه مادی، و تحقق نظریه دهكده جهانی، باید فرهنگهای دینی و مقاوم موقعیت خود را از دست بدهند، و همه به صورت مصرف‌كنندگان محصولات فكری و مادی آنان درآیند.

انقلاب های معاصر تلاش جدی و پی‌گیر برای ارتقاء سطح آگاهی و بینش سیاسی و فرهنگی مردم نداشتند درگیر اختلاف های داخلی و كسب قدرت و موقعیت حزبی و شخصی شدند. عقب‌ماندگی فرهنگی و سیاسی مردم، قدرت تشخیص واقعیت ها و دشمن‌شناسی آنان، متناسب با نیازها و شرایط زمان و مكان نبود. ادامه این وضعیت به تضعیف انقلاب و در درازمدت به سقوط آن منجر شد.

علت ناكامی نهضت مشروطه ما جز این نبود كه رهبران بی‌آنكه به مردم آگاهی اجتماعی و بینش سیاسی داده باشند، به هدایت آنان در راه‌حل نهایی پرداختند. و یكبار دیگر دیدیم كه ثمره چنین حركتی بر جامعه‌ای كه به آگاهی نرسیده و فرهنگ انقلابی ندارد، جز مجموعه‌ای از شعارهای مترقی! ـ اما ناكام ـ نبود. تاریخ كشورهای اسلامی خصوصاً ایران نشان می‌دهد كه ایمان اسلامی مردم عامل اساسی حفظ موجودیت و تداوم حیات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آنان بوده است.

 حضرت امام با آگاهی از این واقعیت و تجربیات گذشته، در آینده‌نگری خود بر حفظ انگیزه‌ها و باورهای اسلامی به عنوان یكی از مهمترین عوامل تداوم انقلاب عنایت ویژه‌ای داشتند. زیرا علاوه بر اینكه یكی از علل اصلی وقوع انقلاب اسلامی بود ـ كه طبعاً عامل بقاء نیز هست ـ عامل مهمی در حفظ وحدت ملی و هماهنگی دولت و ملت نیز می‌باشد.

«اینجانب به همه نسل های حاضر و آینده وصیت می‌كنم كه اگر بخواهید اسلام و حكومت الله برقرار باشد و دست استعمار و استثمارگران خارج و داخل از كشورتان قطع شود [استقلال و اقتدار داشته باشید] این انگیزه الهی را كه خداوند تعالی در قرآن كریم بر آن سفارش فرموده است از دست ندهید.»

فرهنگ عمومی و ساختارهای باقی‌مانده از دوران گذشته، مشكل بزرگی است. اگرچه در ابتدا مسأله و مانع مهمی محسوب نمی‌شود، ولی پس از گذشت مدت كوتاهی، زمانی كه بحث از دفاع و ایثار برای حفظ و تداوم نظام جدید می‌شود، به دلیل نهادینه و ریشه‌دار نشدن ارزش های انقلاب، اكثریت مردم با روحیات و خلقیات به جای مانده از گذشته با مسائل جدید برخورد می‌كنند. به طوری كه بهترین سیاست ها و برنامه‌ها در مرحله اجرا با مشكلات پیچیده‌ای مواجه می‌شوند، و عملاً یا به اجرا درنمی‌آیند و یا به شكلی ناقص انجام می‌شوند.

متأسفانه فرهنگ عمومی دوران گذشته اثرات عیمقی بر وضعیت كشور پس از پیروزی انقلاب ها دارد، و دولتها معمولاً توجهی جدّی به این موضوع نمی‌كنند.

عدم پیشرفت طرح ها، عدم حاكمیت قانون، فاصله طبقاتی، نابسامانی های نظام اداری، ناهنجاری های اجتماعی و اخلاقی بخشی از آثار و تبعات فرهنگ عمومی نامناسبی است كه برای تغییر و تحول آن می‌بایست اقدامات گسترده‌ای صورت گیرد. در غیر این‌صورت عدم تعادل ها، ناتوانی در پاسخ به نیازهای مردم و جامعه، عقب‌ماندگی بیشتر فرهنگی و اقتصادی، موجب تضعیف تدریجی نظام و سرانجام سقوط و انحطاط را به دنبال خواهد داشت.

  تهدیدها و آسیب‌های خارجی

شرایط درونی و داخلی در هرگونه تغییر و تحول نظام عامل اصلی و اساسی است، و عوامل خارجی مادامی كه زمینه‌های داخلی مناسب باشند، می‌توانند مؤثر باشند. عوامل خارجی برای اثرگذاری و ایجاد تغییرات موردنظر بر نقاط ضعف و ضربه‌پذیر تكیه می‌كنند. زیرا اگر به نقاط قوت و قدرت حمله كنند قطعاً چیزی جز شكست نصیبشان نخواهد شد. زمانی دشمن حمله می‌كند كه موازنه ی قوا به نفع او تغییر كرده است. بنابراین در صورت برقراری موازنه قوا یا برتری و تفوق نیروهای خودی بر دشمن، امكان حمله و اثرگذاری وجود ندارد، و یا بسیار ضعیف است.

واقعیت این است كه هر كشور و نظام، دشمنانی دارد. كه شناخت آنان و خصوصاً تهدیدها و آسیب هایی كه از طرف آنان وجود دارد یك ضرورت حیاتی است. در آینده‌نگری حضرت امام مهمترین تهدیدهای خارجی عبارتند از:

1ـ وابستگی

هرگاه دولت ها به دلیل از بین رفتن وحدت ملی، و یا فاصله گرفتن از مردم دچار ضعف می‌شدند، و قادر به تأمین نیازها و تحقق آرمان ها و احیاناً برقراری امنیت ملی نیستند، برای جلوگیری از سقوط خود به قدرت های خارجی تكیه می‌كنند و نظام وابسته شكل می‌گیرد.

وابستگی به قدرت های خارجی زمانی تشدید می‌شود كه «ضعف علمی و فنی»، «از خود بیگانگی» و «تشبه به غیر» امری عادی و جاری درآید. در چنین وضعیتی بسیاری از سیاست ها و برنامه‌های كشور تابعی از دیدگاه ها و نظرات و منافع قدرت های مسلط خواهد بود، و دیگر مصالح و منافع و امنیت ملی و به تبع آن استقلال معنا و مفهومی ندارند.

«باید هشیار و بیدار و مراقب باشید كه سیاست‌بازان پیوسته به شرق و غرب با وسوسه‌های شیطانی شما را به سوی این تاراجگران بین‌المللی نكشند، و با اراده مصمم و فعالیت و پشتكار خود به رفع وابستگی ها قیام كنند، ... و بر دولت ها و دست‌اندكاران است چه در نسل حاضر و چه در نسل های آینده از متخصصین خود قدردانی كنند، و آنان را با كمك های مادی و معنوی تشویق به كار نمایند، و از ورود كالاهای مصرف‌ساز و خانه‌برانداز جلوگیری نمایند، و به آنچه دارند بسازند تا خود همه چیز بسازند.»

حضرت امام در پیامی كه به مناسبت پذیرش قطعنامه 598 خطاب به مردم و مسؤلین منتشر كردند، مطالب مهم و متعددی را بیان كردند. از جمله متذكر شدند:

«من به همه مسؤلین و دست‌اندركاران سفارش می‌كنم كه به هر شكل ممكن وسایل ارتقاء اخلاقی، اعتقادی، علمی و هنری جوانان را فراهم سازید، و آنان را تا مرز رسیدن به بهترین ارزش ها و نوآوری‌ها همراهی كنید، و روح استقلال و خودكفایی را در آنان زنده نگهدارید.»

قطعاً نجات همه كشورها از شر وابستگی، در گرو یك جهاد علمی عظیم و همگانی است، كه دولت ها و ملت ها با عزمی قاطع و با قدرت به انجام آن اقدام نمایند.

آنچه كه این روزها در جهان اسلام می‌گذرد، حاصل توطئه‌ها و ترفندهای استكبار جهانی و در رأس آن امریكا می‌باشد. به همین دلیل حضرت امام امریكا را بزرگترین دشمن اسلام و مسلمین و «شیطان بزرگ» معرفی كرد، و اسرائیل را عامل اجرای سیاست ها و حافظ منافع آمریكا در قلب جهان اسلام می‌دانست.

وابستگی به فروش نفت و وارد كردن بخش قابل ملاحظه‌ای از كالاهای حیاتی و اساسی، قطعاً یكی از ضعف های بزرگی است كه دشمنان به عنوان اهرم فشار بر ضد جمهوری اسلامی و منافع آن به كار می‌گیرند و با تشدید فشار سعی در به سازش كشاندن و عقب نشاندن نظام از مواضع ارزشی و انقلابی دارند، لذا هرگونه اقدامی در جهت كاهش و در درازمدت قطع وابستگی به فروش نفت و واردات كالاهای اساسی یك ضرورت ملی برای حفظ استقلال و ارزش های انقلاب اسلامی است.

متذكر می‌شود كه برقراری روابط سیاسی، تبادل تجاری فرهنگی، همكاری علمی و فنی در صورت حفظ مصالح و منافع ملی هیچ منافاتی با استقلال كشور ندارد، و اگر اینگونه روابط مطالعه شده و دقیق انتخاب و اجرا شود در راستای اهداف اساسی نظام خواهد بود.

2ـ تحمیل جنگ و توطئه‌های گوناگون

ایجاد اختلاف و درگیری بین كشورهای مختلف و رقابت تسلیحاتی، تحمیل حكومت های كودتایی و ضدمردمی، محاصره و تحریم اقتصادی، بخشی از تهدیدها و آسیب های خارجی است كه بر ضد دولت های مردمی خصوصاً انقلابی و اسلامی، توسط قدرت های بزرگ و استكباری به اجرا درمی‌آید.

دولت ها و ملت ها باید با وحدت و هوشیاری به مقابله با اینگونه تهدیدها اقدام كنند، در غیر اینصورت به تدریج گرفتار تفرقه و ضعف می‌شوند. وجود جنگ های قومی، نژادی، مذهبی، جنگ های مرزی و تجزیه‌طلبانه، كشورهای مختلف را وادار به رقابت با یكدیگر برای خرید سلاح های بیشتر و پیچیده‌تر و از بین بردن ثروت و اندوخته‌های ملی و عقب ماندن از توسعه و پیشرفت می‌كند.

حضرت امام نگران توطئه كشورهای بزرگ بر ضد كشورهای اسلامی خصوصاً ایران بود و به این دلیل بارها به ملتها و علمای اسلام هشدار داد و نصیحت كرد كه فریب شیاطین و دشمنان را نخورند و ناآگاهانه ابزار سیاست ها و عامل منافع و استثمار آنها نشوند.

«علماء اعلام و خطباء محترم كشورهای اسلامی، دولت ها را دعوت كنند كه از وابستگی به قدرت های خارجی خود را رها كنند و با ملت خود تفاهم كنند. در این صورت پیروزی را در آغوش خواهید كشید، و نیز ملت ها را دعوت به وحدت كنید و از نژادپرستی كه مخالف دستور اسلام است بپرهیزند.»

آنچه كه این روزها در جهان اسلام می‌گذرد، حاصل توطئه‌ها و ترفندهای استكبار جهانی و در رأس آن امریكا می‌باشد. به همین دلیل حضرت امام امریكا را بزرگترین دشمن اسلام و مسلمین و «شیطان بزرگ» معرفی كرد، و اسرائیل را عامل اجرای سیاست ها و حافظ منافع آمریكا در قلب جهان اسلام می‌دانست.

نكته مهم این است كه خنثی كردن توطئه‌ها و تهدیدها و مقابله با آنها بستگی به شرایط داخلی دارد، اگرچه از خارج تحمیل می‌شوند.

دكتر جواد منصوری

 

 

 


نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 12 بهمن 1391برچسب:نقش,رهبري,تداوم,انقلاب, توسط عباسعلی

مروري بر عوامل اصلي پيروزي انقلاب اسلامي

 پيروزي انقلاب اسلامي در بهمن ماه سال 1357 در ايران ، تحولي عظيم و شگرف محسوب مي شود. وقوع اين رويداد منحصر به فرد ، در سال هاي پاياني قرن بيستم، بسياري از نظريه پردازان انقلاب را شگفت زده کرد. حال پس از گذشت سه دهه، هنوز هم بسياري از ابعاد اين انقلاب براي جهانيان و حتي مردم اين مرز و بوم ناشناخته مانده است. به طور کلي آثار اين حادثه تاريخي را مي توان به دو دسته تقسيم کرد:

 الف - آثار تاريخي : که قسمت عمده آثار مربوط به انقلاب اسلامي را تشکيل مي دهد. خاطرات کارگزاران رژيم پهلوي و ماموران کشورهاي بيگانه ، در اين بخش قرار مي گيرد. اين آثار ارزش علمي ندارد، ولي دربردارنده مواد خام و اسنادي است که در تحليل انقلاب داراي فوايدي مي باشد .

ب آثار تحليلي: مطالعه رويداد مهم انقلاب اسلامي و مطالعه زواياي گوناگون آن ، در اين بخش مي گنجد. هر نويسنده بر اساس سابقه و پيش فرض هاي ذهني خود اين پديده را مورد ارزيابي قرار مي دهد.

 آثار موجود در اين زمينه را مي توان طبقه بندي نمود . بعضي آثار مربوط به پيروزي انقلاب  به عامل اقتصاد و توسعه توجه دارد ، برخي به نقش عوامل روان شناختي ، مواردي نيز به نقش استکبار جهاني و برخي ديگر به نقش فرهنگ و در نهايت بخش ديگر به بعد معنوي و ديني نظر دارد.

 آن چه حايز اهميت است بوده و اين نوشته در صدد پاسخگويي به آن است ، در حقيقت بررسي عوامل اصلي پيروزي انقلاب در سال 1357 مي باشد و اين نکته که نقش دين و مذهب تا چه اندازه در شکل گيري و موفقيت آن تعيين کننده بوده است؟

با توجه به اسناد و آثار مکتوب در اين زمينه ، فرضيه هاي متعددي را مي توان در نظر گرفت . اما مهم ترين فرضيه ، اين است که "اسلام در شکل گيري و تکوين انقلاب نقش اساسي و تعيين کننده داشته است." منظور از " اسلام " همان "مکتب تشيع " است که مشتمل بر جهان بيني و نظام فقهي، حقوقي، سياسي و اخلاقي مخصوص خود مي باشد. مقصود از "انقلاب "  نيز تعريفي است که استاد مطهري (ره) از اين واژه ارائه مي دهند. ايشان انقلاب آن را " طغيان و عصيان مردم يک ناحيه و يا يک سرزمين عليه نظام حاکم موجود براي ايجاد نظمي مطلوب " معرفي مي کنند. (1)

 دين و انقلاب

 پاسخگويي به اين سوالات که آيا اسلام با سياست رابطه اي دارد يا خير ، سرشت و ماهيت دين نسبت به تغييرات اجتماعي و انقلاب چيست ؟ تعريف قلمرو دين و اين که آيا دين مانع انقلاب است يا موجب و برانگيزاننده آن؟

 ديدگاه هاي متعددي در باره اين مسئله وجود دارد. برخي وجود دين را فقط و فقط براي پاسخگويي به نيازهاي روحي و فردي لازم مي دانند و دين يک سلسله تعاليم اخلاقي و پند و اندرز تعريف مي شود. در اين رويکرد، دين مجموعه اي از باورها و فارغ از موقعيت هاي اجتماعي و سياسي جامعه است. اين تلقي بيشتر با آيين تحريف شده مسيحيت و تحولات پس از رنسانس، که منجر به جدايي دين از سياست شد، منطبق و البته اسلام با اين نگرش به شدت مخالف است.

 ديدگاه ديگر نسبت به دين ، نگاه محافظه کارانه است . تحليل مارکسيستي از دين در اين چارچوب مي گنجد  که بر اساس آن ، دين تنها در خدمت برخي از اقشار جامعه خواهد بود .

 بدون ترديد ، دين کارکردهاي مؤثري از خود در عرصه اجتماع باقي مي گذارد و ايجاد وحدت و روحيه همبستگي و يکپارچگي و تنظيم برنامه زندگي انسان ها در عرصه اجتماع است. با دقت در حوادثي که منجر به انقلاب فرانسه گرديد ، مشاهده مي کنيم که اين انقلاب با هدف جدايي دين از سياست صورت گرفت ، به همين دليل در شکل گيري آن ، آيين مسيحيت نقشي نداشت و رهبران اين انقلاب نه تنها دخالت مذهب را در امور سياسي منع مي کردند، بلکه ، مذهب را صرفاً در قلمرو مسائل شخصي قلمداد کردند.

 انقلاب اسلامي در ايران نقطه مقابل انقلاب فرانسه است. ريشه اين انقلاب از اسلام بوده و با هدف احياي دين و حاکميت ارزش هاي ديني در عرصه اجتماع شکل گرفت.

 اسلام و انقلاب اسلامي

 دين مبين اسلام مبتني بر يک نظام ارزشي است که در آن ، شاخص هاي جامعه سياسي آرماني عرضه شده است. رهبران ديني شيوه ها و راهکارهاي عملي تحول و دگرگوني جامعه را ارائه مي دهند و اسلام در پردازش شيوه ها، در مقايسه با ساير مکاتب ، معيارهايي دارد که با آنچه امروزه در جهان رايج شده ، متفاوت مي باشد. حرکت در چارچوب اسلام ،حاکميت اخلاق و اينکه اسلام استفاده از هر وسيله براي رسيدن به هدف را جايز نمي داند ، خطوط کلي حاکم بر اين شيوه هاست.

 بسياري از ابعاد نظام سياسي اسلام در قرآن کريم ، آمده و انقلاب اسلامي ايران الهام گرفته از تعاليم آن و تاريخ تشيع است.

ارائه نگرش صحيح و سازنده از تاريخ اسلام و سيره اهل بيت (عليهم السلام ) باعث تحول فکر و انديشه مردم است و برخي معتقدند علت اصلي وقوع انقلاب اسلامي در ايران ، روح حاکم بر تفکر و جهان بيني اسلامي بود. پيش از ايجاد هر انقلاب مردمي در جامعه ، انقلاب فردي در درون رخ مي دهد. (2)

قرآن کريم مي فرمايد: مردم و جامعه تغيير نمي کنند، مگر آنکه خود افراد تغيير و تحول يابند. (3)

ازآنجا که براي ايجاد انقلاب در انديشه، بايد در جهان بيني و وضعيت روحي جامعه تحول ايجاد شود، از رسالت هاي مهم پيامبران و انبياء الهي ، دگرگوني فکر و انديشه است.

 نظام اعتقادي اسلام نقش مهمي در موضع گيري انسان در عرصه اجتماع دارد. هر چه اعتقادات و باورهاي جامعه از استحکام بيشتري برخوردار باشد ، نقش موثرتري در مواجهه با مشکلات ايفا مي کند. روح حقيقي توحيد، نفي فراعنه وشرک و طاغوت را به همراه دارد و در مسير مبارزه با ظلم ، قدرت پايداري مي دهد.

 اعتقاد به آخرت، الهام بخش مبارزه ، شهادت طلبي و اجراي حدود الهي در جهان است. دو اصل نبوت و امامت نيز گوياي سيره عملي رهبران ديني به عنوان الگو و راهنماي مردم به شمار مي رود. زندگي سراسر مبارزه و جهاد ائمه اطهار (ع) در تاريخ پرافتخار شيعه ، درس بزرگي براي پيروان آنان در طول تاريخ است. به همين دليل، تحولات انقلاب در طول تاريخ پس از عصر غيبت امام عصر (عج)ريشه در قيام عاشورا و موضع گيري سياسي ، مبارزاتي ائمه معصومين دارد.

 هم چنين نظام حقوقي اسلام، ضرورت حاکميت الهي در جامعه ، اهميت عنصر اجتهاد و نهاد مرجعيت، جهاد، امر به معروف و نهي از منکر نقش مهمي در اتخاذ روش هاي انقلابي در مواجهه با حاکمان غيرديني دارد.

در نظام تربيتي اسلام نيز عناصر مهمي براي مواجهه با طاغوت وجود دارد. استاد شهيد مطهري (ره) معتقد است که نفي روحيه تمکين و سازش و در مقابل، واجد روحيه پرخاشگري بودن، طرد و انکار از زمينه هاي مهم عصيان و مقاومت عليه رژيم هاي ضد ديني به شمار مي رود. (4)

 در يک نگرش کلي کارکردهاي مهم ايدئولوژيک دين از سويي، به چالش طلبيدن وضع موجود جامعه و از سوي ديگر، ترسيم آينده اي مطلوب و آرماني و ارائه راهکارهايي براي حرکت از وضع موجود به وضع مطلوب است.

 رژيم ستمشاهي و حذف اسلام از زندگي مردم

 در شکل گيري انقلاب اسلامي ايران، يکي از شاخص ها ، اسلام زدايي ، توسط رژيم گذشته است. در پيدايش جنبش ها و نهضت ها ، اسلام ، همواره از موانع عمده مقابله با استعمار و استبداد به شمار مي رفته است. در عصر حاکميت پهلوي، اين رژيم، با کمک و حمايت آمريکا و انگليس روي کار آمد و اسلام زدايي را از اصول ثابت سياسي اش محسوب مي دانست .

به عنوان مثال از محورهاي عمده اسلام زدايي و تلاش رژيم پهلوي در تحقق اين امر مي توان به برپايي جشن هاي 2500 ساله که با هدف تحقير فرهنگ و تمدن اسلامي و بازنويسي آثار تاريخ باستان اشاره نمود. اين اقدام با انجام تبليغات فراوان داخلي و خارجي و هزينه هنگفت در تخت جمشيد برگزار شد و منجر به واکنش شديد امام خميني (ره) گرديد. (5)

هم چنين برگزاري يادبود هزاره فردوسي به منظور تأکيد بر زبان فارسي ، حذف واژه هاي عربي ، حفظ مليت ايراني و ترويج آئين زرتشت از ديگر اقدامات اين رژيم در عصر پهلوي اول بود.

حکومت پهلوي مي کوشيد با استخدام نويسندگان ، احکام ديني را در قالب رمان و داستان به استهزابگيرد و با انتشار کتاب هايي که توسط غربزدگان نوشته مي شد ، در القاي بي ديني و ايجاد شبهه و در نتيجه تضعيف  ايمان و باورهاي مذهبي مردم تلاش کند. نگارش مقاله «رشيدي مطلق » در حمله به رهبر انقلاب در سال 1351 از جمله اين اقدامات بود و چاپ اين مقاله موجب واکنش مردمي و رخداد قيام 19 دي و شتاب گرفتن انقلاب در ايران گشت.

ترويج فساد و فحشا از ديگر اقدامات رژيم شاه بود که با هدف بي تفاوت سازي نسل جوان جامعه شکل
 مي گرفت. (6) 

تحريک اقليت هاي ديني از ديگر مظاهر اسلام زدايي به شمار مي رفت.

 گسترش روابط با اسرائيل و حمايت از بهاييان نيز از سياست هاي مهم رژيم بود که موجب اعتراض شديد حضرت امام خميني (ره) در آن زمان قرار گرفت.

 ويژگي هاي رهبري انقلاب

از جمله شاخص هاي اسلام در انقلاب ايران ، نقش رهبري است . رهبري حکومت اسلامي ايران در شخصيت حضرت امام خميني تبلور يافته بود که نقش هماهنگ کننده نيروهاي  انقلابي را ايفا مي کرد.

مهم ترين ويژگي هاي رهبري انقلاب اسلامي ايران :

 - مبارزه بر پايه دين و معنويت و عمل به وظيفه

- برخورداري از مقام مرجعيت و فقاهت

-  تأسي از قيام و حماسه عاشوراي حضرت سيد الشهداء (ع)

- پايان دادن به افسانه جدايي دين و سياست

- عدم وجود حزب و گروه خاص در پيشبرد انقلاب

- شجاعت در معرفي آمريکا و اسرائيل به عنوان اساس عقب ماندگي و بدبختي مردم

- احياي تفکر و بصيرت ديني در جامعه

و پيام هاي رهبري

که در قالب مفاهيم اسلامي بيان ميشد و نقش مهمي در بسيج مردمي و در طول شکل گيري انقلاب داشته است. محتواي اين پيام ها و موجي که توسط آن در بين مردم ايجاد مي شد بيانگر هدفي بود که رهبري در بسياري از اعلاميه ها به آن اشاره کرده و بر آن اصرار مي ورزيد ، يعني اعتلاي کلمه حق و استحکام مباني ديني ، که رژيم گذشته در صدد محو و نابودي آنها مي کوشيد. (7)

 با دقت به مواضع امام (ره) در روند شکل گيري نهضت، مشاهده مي کنيم که نخستين مخالفت ها از سوي امام ، که در آن قيد اسلام و سوگند به قرآن کريم حذف شده بود، در اعتراض به لايحه «انجمن هاي ايالتي و ولايتي » آغاز و منجر به اعتراضات وسيع مردم به اين لايحه درشهرهاي گوناگون گرديد.

 هم چنين کشتار مدرسه فيضيه در سال 1342 و قيام 15 خرداد، که منجر به شهادت صدها تن از ياران امام شد، نتيجه واکنش رهبري در قبال سياست هاي ضد اسلامي رژيم بود. شهادت سيد مصطفي خميني فرزند امام راحل در سال 1356 و اعتراض رهبر انقلاب به شاه در همان سال از نقاط عطفي به شمار مي رود که در نهايت، منجر به سقوط رژيم شاه در سال 1357 گرديد.

 نقش مساجد در پيروزي انقلاب

 نقش مساجد به عنوان يکي از کانون هاي مهم تجمع ، تبادل پيام ها و تعميق جريان انقلاب حايز اهميت است.

در تکوين انقلاب اسلامي، نهادهايي چون مساجد که مرکز تجلي فرهنگ اسلامي هستند ، نقش سازماندهي نيروهاي درگير با رژيم را ايفا مي کردند. در صدر اسلام نيز، علاوه بر آنکه مساجد ،کانوني براي عبادات محسوب مي شدند، مرکز فعاليت هاي اجتماعي نيز به حساب مي آمدند. از سوي ديگر، در حملات دشمنان به جهان اسلام نيز مساجد از اولين کانون هايي بوده اند که مورد تخريب و هتک حرمت قرار گرفته اند. (8) مسجد در طول تاريخ اسلام ، کانون عبادت، آموزش، پايگاه قضاوت و داوري ، مکاني براي ارتباط جمعي و تبادل اخبار و پايگاه جهاد و حرکت هاي انقلابي بوده است.

 نهضت امام خميني (ره) ، که موجب احياي مفاهيم اسلامي بود، باعث تحول در کارکرد دين و ايفاي همان نقش هاي اوليه اي گرديد که مسجد داشت. امام راحل در اين زمينه فرمودند: «مسجد در صدر اسلام هميشه مرکز جنبش حرکت هاي اسلامي بوده است. از مسجد تبليغات اسلامي شروع مي شده است و از مسجد قواي اسلامي براي سرکوبي کفار و وارد کردن آنها در زير بيرق اسلام (حرکت مي کرده است) و هميشه در صدر اسلام، مسجد مرکز حرکات و مرکز جنبش ها بوده است.» (9)

 امام معتقد بود ، مساجد به منزله سنگرند که بايد از آنجا به دشمن شبيخون زد، (10)

امام امت در اين زمينه در سال 1357 و در پيامي اعلام مي کنند که گويندگان در مساجد وظيفه دارند مصايب رژيم را در طول پنجاه سال سلطنت پهلوي به اطلاع مردم برسانند و آنها را آگاه کنند. (11)

در نتيجه ، نقشي که مساجد در شعله ور ساختن انقلاب تا پيروزي آن به عهده داشتند و تعرضي که رژيم به برخي مساجد داشت و منجر به تعطيلي و آتش زدن بعضي از آنها گرديد، نشان دهنده ماهيت انقلاب و به عبارت ديگر، نقش اسلام در تکوين و شکل گيري انقلاب است.

 مناسبت هاي ديني

 نمادهاي اسلامي نشانه همبستگي جامعه ديني به شمار مي روند . تاسوعا، عاشورا و اعياد اسلامي مانند غدير خم از جمله اين نمادها هستند. رژيم ستمشاهي مي خواست روزهايي چون جشن تاجگذاري را به عنوان جايگزين معرفي کند و اين نمادها را، که ريشه در اسلام و فرهنگ ايران داشت، کمرنگ جلوه دهد و از بين ببرد. بزرگترين اعتراضات مردمي در طول انقلاب در تاسوعا و عاشوراي حسيني شکل گرفته است. قيام 15 خرداد نيز مصادف با ايام عاشورا بود. در سال 1357، بيش از دو ميليون نفر در تهران در راهپيمايي اين روز شرکت کردند که موجب شگفتي ناظران خارجي شد.

برگزاري مراسم يادبود براي شهدا از ديگر نمادهاي ديني است که موجب تداوم حرکت انقلاب شد. اين اقدام از سال 1356 شروع شد.

 حضرت امام با توجه به نقشي که محرم و صفر در تکوين و تداوم انقلاب داشت، بر حفظ سنت هاي آن تاکيد فراواني داشته و آن را ضامن حفظ و تداوم انقلاب مي شمردند. (12)

بي شک نقطه آغاز انقلاب، موقعيت ها و ايامي بود که در آن انقلاب شتاب فزاينده اي به خود مي گرفت. ايام و موقعيت هاي مذهبي متعلق به اسلام نظير تاسوعا، عاشورا و اربعين حسيني از اين قبيل بود.

 روحيه شهادت طلبي و ايثار

 اسلام در مواجهه با ظلم و دفاع از حقيقت، مسلمانان را به جهاد با جان و مال دعوت مي کند. پايداري در جهاد ، گاه منجر به پيروزي و گاه منجر به مرگ مي گردد که در فرهنگ اسلامي، از آن به «شهادت » تعبير مي شود. تاريخ اسلام سرشار از قيام شيعيان در جهت حاکميت خود و دفاع از آن بوده است. در سايه مکتب اسلام، مرگ و کشته شدن در راه دفاع از ارزشهاي ديني ، فوز عظيم تلقي مي گردد .

 انتشار آثار مهمي درباره «جهاد» و «شهيد» از جمله کتاب شهيد مطهري ، نشانگر تاثير نهضت احياگر امام خميني و ديگر انديشمندان اسلامي است. انقلاب اسلامي ترجمان بسياري از آيات و روايات، به ويژه در زمينه «شهادت» و «جهاد» است. از سوي ديگر، سخنان و پيام هاي امام درباره شهيد و شهادت طلبي، خود، انگيزه و محرک تداوم حرکت انقلاب شد. وصيت نامه شهداي انقلاب و دعوت آنان از مردم براي حفظ تداوم انقلاب نيز از عوامل مؤثر در ادامه راه آنان بود.

 يکي از کارگزاران رژيم نيز در تحليل انقلاب اسلامي به عنصر شهادت طلبي اشاره کرده و مي نويسد: «توجه به آميخته اي که از مذهب و نيروي جوانان در ايران به وجود آمده سر اصلي سقوط شاه را مکشوف مي کند. در اين ميان، اگر کسي به اهميت نقش شهادت طلبي در مذهب شيعه نيز آگاهي داشته باشد حتما به خوبي مي داند که در اين مذهب، اگر کسي کشته شود قدرتش از کسي که او را کشته است به مراتب افزون تر خواهد بود.» (13)

 رهبري انقلاب در مواضع متعدد بر شهادت، صبر، استقامت و اعتقاد به اصل «احدي الحسنيين » تاکيد مي کنند. بر اساس اصل انجام تکليف الهي، امام ، اعلام کردند که ما تکليف الهي خود را ادا مي کنيم و به احدي الحسنيين نايل خواهيم شد.

 شعارهاي مردمي

 شعارهايي که در طول درگيري مردم با عوامل  رژيم ارائه مي شد ، حاکي از ماهيت فکري انقلاب و
آرمان هاي والاي امام بود قريب به اتفاق شعارهاي مردمي در طي سال هاي شکل گيري انقلاب برخاسته از اسلام و مهم ترين خواسته آنها ايجاد حکومت اسلامي و احياي دين بود.

ديوار نوشته هاي سال 1357 نشان مي دهد که بيش از 90 درصد شعارها در حمله به رژيم پيشين و کارگزاران آن، حمايت از امام، تاييد اسلام، حکومت اسلامي، شهدا و تلاش در جهت وحدت مردم براي تداوم مبارزه است.(14)

 انقلاب اسلامي ايران بر اساس اراده ملت مسلمان که دل نگران فرهنگ اسلام بودند، ايجاد شد. در ايران، انقلاب به گونه اي بي نظير ساخته شد. اينکه ماهيت اين انقلاب فرهنگي است و اسلام در آن نقش تعيين کننده دارد موجب نفي عوامل ديگر نمي شود، ولي فرهنگ ديني عاملي اساسي بود و عوامل ديگر ضميمه آن.

 نکته ديگر که نبايد از آن غفلت کرد اين است که جامعه ديني ايران به دنبال حضور استعمار غرب و استبداد داخلي، طي سده اخير، هرگاه زمينه را مهيا ديده به صحنه آمده است، جنگ هاي ايران و روسيه در عصر قاجاريه تا قضيه گريبايدوف ، نهضت تنباکو، نهضت مشروطيت، نهضت جنگل، قيام خياباني، واقعه مسجد گوهرشاد، نهضت ملي شدن نفت و قيام سال 1342 همه نشانگر نقش دين در حرکت آفريني اجتماعي مردم ايران است.

انقلاب اسلامي ايران ، اتفاقي عظيم و تاريخي بودکه بدون بصيرت و استقامت و پايداري مردم و مهم تر از همه اراده خلل ناپذير رهبر نستوه آن ، امکان به وقوع پيوستن نداشت. رهبر و هدايت جامعه به دست مبارک امام راحل نه تنها در ايران که در تمام جهان بي نظير بوده و هست. يادش گرامي

 منابع :

 1. مرتضي مطهري ، پيرامون انقلاب اسلامي، قم، ص 29

 2. محمد تقي مصباح ، جامعه و تاريخ ، ص242

 3. قرآن کريم ، سوره رعد ، آيه 11

 4.  مرتضي مطهري، همان، ص 55

 5. سيد حميد روحاني، بررسي و تحليلي از نهضت امام خميني، تهران، ص 18

 6. فخر روحاني، اهرمها، سقوط شاه و پيروزي انقلاب اسلامي، تهران، ص 137

 7.  سيد حميد روحاني، همان، ج 1، ص 417

 8. عباس سعيد رضواني، بينش اسلامي و پديده هاي جغرافيايي، ص 35

9.  حضرت امام خميني (ره)، صحيفه نور، ج 18، ص 276

 10.، همان ج 1 ، ص 148 و 190 ،  ج 15 ، ص 158

 11.  همان ، ج 2، ص 84

 12. همان ، ج 15، ص 204

 13. فريدون هويدا، اسرار سقوط شاه، ترجمه مهران، ج 1، ص 110

 14. مهدي محسنيان راد، بررسي ديوارنوشته هاي دوران انقلاب، فصلنامه رسانه ، ش 4 (زمستان 1369)،
ص 24


نوشته شده در تاريخ سه شنبه 11 بهمن 1391برچسب:عوامل,پيروزي,انقلاب,دين,اسلام, توسط عباسعلی

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 23 صفحه بعد

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 23 صفحه بعد