سایت سازبیست تولزکد لوگوهای سه گوشه
اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام
مــــذهـــبي - فــــرهنـــــگي

 

فهرست

مظلوم نمائى يهود در طول تاريخ

پيشگفتار

بـاب اوّل

بخـت النـصر و يـهود

بخش اول: پادشاهان موصل (جرامقه)

بخش دوم: داستان كشتار يهوديان به دست بخت النصر

بخش سوم: رأى مسعودى در كشتارهاى بخت النصر

بخش چهارم: رأى ابن كلبى در كشتارهاى بخت النصر

بخش پنجم: دلائل كشته نشدن يهود به دست بخت النصر

بخش ششم: بخت النصر چه كارى انجام داده است؟

بـاب دوّم

روابط روميـان و يهوديـان

بخش اوّل: خيانت ورزى يهود به پيمانهاى محلى و بين المللى

بخش دوّم: تيتاش فرمانده رومى

بخش چهارم: جنگهاى دائمى

بخش پنجم: كشتار نصارى توسط يهود

بـاب سوّم

روابط پيامبر خدابا يهود در شام و مدينه

بخش اوّل: تلاش يهود در مورد قتل پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) در شام

بخش دوّم: پيمان وحدت اسلامى و صلح با يهود

گفتار ابن اسحاق

بـاب چهارم

ارتباط پيامبر خدا با بنى قينقاع

بخش سوم: عامل جنگ

بخش چهارم: جنگ با بنى قينقاع

بخش پنجم: راندن يهود از مدينة

بـاب پنجم

خيانت ورزى يهود در مدينه

بخش اوّل: ترور ابى عفك يهودى

بخش دوم: كشتن عصماء دختر مروان يهودى

بخش سوم: كشتن ابى رافع يهودى

بخش چهارم: استمداد كعب بن اشرف يهودى در كوبيدن مسلمانان

بخش پنجم: آيا پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) دستور قتل يهود را داده بود؟

بخش ششم: آيا يهوديان كافر شده بودند؟

بخش هفتم: دلالتها و عبرتها

بـاب ششم

تلاش يهود بنى النضير در قتل رسول خدا(صلى الله عليه وآله)

بخش اوّل: مكر دوم يهوديان

خبر ديگر

بخش دوم: محاصره يهود

بخش سوم: بيرون راندن يهوديان

بخش چهارم: دلالتها و عبرتها

بـاب هفتم

نقش يهود در جنگ خندق

بخش اوّل: آمادگى جهت جنگ

خدعه نعيم بن مسعود

بخش دوّم: منافقان و عملكرد آنان

بخش سوم: حفر خندق

بخش چهارم: محاصره مدينه

بخش پنجم: قهرمان عرب و عجم

فصل ششم: كمك الهى در جنگ خندق

بخش هفتم: آموزه ها و عبرتهاى جنگ خندق

بـاب هشتم

آيا كشتار مشهور يهود بنى

قريظه ساختگى است؟

فصل اول: حمله به بنى قريظه

فصل دوّم: روايت ساختگى ابى لبابه

بخش سوم: جنگ بنى قريظه

بخش چهارم: آيا پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) اسيران بنى قريظه را كشتند؟

فصل پنجم: حقيقت مسئله

بـاب نهم

جنگ خيـبـر

بخش اول: حركت پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) به سوى خيبر

بخش دوم: آمادگى جنگى يهوديان خيبر

بخش سوم: وقايع جنگ

بخش چهارم: نتيجه گيرى جنگ خيبر

آمار تلفات

بخش پنجم: ردّ شمس در خيبر

بخش ششم: تلاش يهود خيبر در قتل پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله)

فصل هفتم: فدك

بخش هشتم: غزوه وادى القرى

بخش نهم: عبرتها و دلالتها

بخش دهم: چه كسى به منزلت هارون از موسى است؟

گفتار واقدى

بـاب دهم

عدم تدوين حديث به ظهور اسرائيليات كمك كرد

بخش اول: نگرانى عمر بن عبدالعزيز از تباه شدن سنت رسول خدا

بخش سوم: دفاع از اسرائيليات

بخش چهارم

دروغ در حديث

بخش پنجم: شناخت حديث دروغين

بخش ششم: احاديث مجعول و ساختگى

بخش هفتم: دو حزب يهودى و قريشى محاربان حديث نبوى

بـاب يـازدهم

نظريه پيامبر اسلام درباره اسيران

بخش اول: جنگ بدر

بخش دوم: غزوه بنى قينقاع

غزوه بنى قريظه

غزوه خيبر

اسيران يهود ام القرى

يهويان فدك

فتح مكه و آزاد شدگان آن

اسيران معركه حنين

باب دوازدهم

نظريه دين و جامعه در موارد اسيران

بخش اول: فرهنگ جاهليّت استخدام اسيران يا قتل آنان

بخش دوم:

بخش سوم: يهود و آلت دست بودن در حكومتها

بـاب سيزدهم

مشاهدات تاريخى

بخش اول: مكر اسرائيلى

تعداد بنى اسرائيل

بخش سوم: فرهنگ يهود

بـاب چهاردهم

داستان تلقيح درخت خرما بين حقيقت و افسانه

بخش اول: تلاش در راه صدمه رساندن به پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله)

بخش دوم: پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله) و تلقيح درخت خرما

المصادر



عملکرد یهود در برابر حکومت نبوی

مقدّمه دین یهود چند قرن پیش از ظهور اسلام در جزیرةالعرب نفوذ کرد و سبب شد که برخی مناطق یهودی نشین در آنجا پدید آید. بیشتر یهودیان در منطقه حجاز و یمن مستقر شدند. در میان مناطق یهودی نشین از همه معروف تر «یهودیان یثرب» - به ویژه سه طایفه بنی نضیر، بنی قَیْنُقاع* و بنی قُریظه - بودند. در «تَیْماء»،(1) «طائف»، «فَدَک» و «خیبر» نیز مناطقی یهودی نشین وجود داشت. گفتنی است کیش یهود در میان برخی قبایل دیگر نیز پیروانی داشت. یهودیان در مدینه علاوه بر بازرگانی و کشاورزی، در حرفه هایی مانند: آهنگری، رنگرزی و ساخت اسلحه نیز مهارت یافته بودند.(2) احبار و دانشمندان یهود، تعالیم تورات و افکار و عقاید خویش را ترویج و به تدریس احکام شرعی تورات می پرداختند. آنها نفوذ زیادی بر یهودیان داشته اند؛ به گونه ای که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرموده بود: «اگر ده تن از آنان به من ایمان آورند، تمامی یهودیان روی زمین به رسالتم ایمان خواهند آورد.» آنان رسول خدا صلی الله علیه وآله را همچون پسران خویش می شناختند. قرآن کریم در این باره می فرماید: «الَّذِینَ ءَاتَیْنَاهُمُ الْکِتَابَ یَعْرِفُونَهُ کَمَا یَعْرِفُونَ أَبْنَاءَهُمْ وَ إِنَّ فَرِیقًا مِنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَ هُمْ یَعْلَمُونَ.»(3)؛ کسانی که به ایشان کتاب [آسمانی ]داده ایم، همان گونه که پسران خود را می شناسند، او (محمّد) را می شناسند؛ و مسلّماً گروهی از ایشان حقیقت را نهفته می دارند، و خودشان [هم ] می دانند. از این رو، انتظار می رفت زودتر از دیگران مسلمان شوند، اما تنها چند نفر از یهودیان مسلمان شده و دیگران از پذیرش اسلام


ادامه مطلب...

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 3 مهر 1394برچسب:یهود,اسلام,حکومت نبوی, عملکرد یهود,اسرائیل,, توسط عباسعلی

پیامبر اسلام و یهود

باید دانست که طوایفی ازیهود از دیر زمانی از سرزمینهای خود به حجاز آمده و در آن اقامت گزیده بودند و در آنجا قلعه ها و دژهائی ساخته و به تدریج افراد و اموالشان زیاد شده، وموقعیت مهمی به دست آورده بودند. - و ما در جلد اول این کتاب در ذیل آیه(و لماجاءهم کتاب من عند الله مصدق لما معهم و کانوا من قبل یستفتحون علی الذین کفروا فلماجاءهم ما عرفوا کفروا به فلعنة الله علی الکافرین(1) روایاتی در باره اینکه یهودیان در چه زمانی به حجاز هجرت کرده و چطور شد که اطراف مدینه را اشغال کردند، و اینکه مردم مدینه رابشارت می دادند به آمدن رسول خدا(ص)ایراد کردیم.
و بعد از آنکه رسول خدا(ص)به مدینه تشریف آورد و همین یهودیان را به اسلام دعوت کرد از پذیرفتن دعوتش سرباز زدند،ناگزیر رسول خدا(ص)با ایشان که سه طایفه بودند بنامبنی قینقاع، بنی النضیروبنی قریظهو در اطراف مدینه سکونت داشتند معاهده کرد و لیکن هر سه طایفه عهد خود را شکستند.
از بیست و چند روز از واقعه بدر بسوی آنان لشکر کشید و ایشان به قلعه های خود پناهنده شدند، و همچنان تا پانزده روز در محاصره بودند تا آنکه ناچار شدند به حکم آن حضرت تن در دهند، و او هر حکمی در باره جان و مال وزن و فرزند ایشان کرد بپذیرند.رسول خدا(ص)هم دستورداد تا همه را کت بسته حاضر کنند، و لیکن عبد الله بن ابی بن سلول که هم سوگند آنان بود وساطت کرد،و دروساطتش اصرار ورزید و در نتیجه رسول خدا(ص)دستور داد تا مدینه و اطراف آنرا تخلیه کنند، بنی قینقاع به حکم آن حضرت بیرون شده و با زن و فرزندان خود به سرزمیناذرعاتشام کوچ کردند، و رسول خدا(ص)اموالشان را به عنوان غنیمت جنگی گرفت.و نفراتشان که همگی از شجاع ترین دلاوران یهود بودند به ششصد نفر می رسید.
و اما بنی النضیر - این طایفه نیز با آنحضرت خدعه کردندو آنجناب بعد از چند ماه که از جنگ بدر گذشت با عده ای از یارانش به میان آنان رفت، و فرمود: باید او رادر گرفتن خون بهای یک و یا دو نفر از کلابی ها که بدست عمرو بن امیه ضمری کشته شده بودند یاریش کنند.گفتند: یاریت می کنیم ای ابو القاسم اینجا باش تا حاجتت را برآریم.آنگاه با یکدیگر
............................................ (1)سوره بقره آیه 89
صفحه : 167
خلوت کرده و قرار گذاشتند که آن حضرت را به قتل برسانند،و برای این کار عمرو بن حجاش را انتخاب کردند، که او یک سنگ آسیاب برداشته و آنرا از بلندی به سر آنحضرت بیندازد و اورا خرد کند.سلام بن مشکم ایشان را ترساند و گفت: چنین کاری نکنید که به خدا سوگند اواز آنچه تصمیم بگیرید آگاه است، علاوه بر اینکه این کار، شکستن عهدی است که میان ما واو استوار شده.
در این میان از آسمان وحی رسید و رسول خدا(ص)از آنچه بنی النضیرتصمیم گرفته بودند خبردار شده از آنجا برخاسته به سرعت به طرف مدینه رفت،اصحابش ازدنبال به او رسیده و از سبب برخاستن و رهسپار شدنش بسوی مدینه پرسیدند، و آنحضرت جریان تصمیم بنی النضیررا برایشان گفت.آنگاه از مدینه برای آنها پیغام فرستاد که باید تا چند روزدیگر از سرزمین مدینه کوچ کنید و در آنجاسکونت نکنید، و من این چند روزه را به شما مهلت دادم اگر بعد از این چند روز کسی از شما را در آنجا ببینم گردنش را می زنم.بنی النضیر بعداز این پیغام آماده خروج می شدند که منافق معروف عبد الله بن ابی برای آنان پیغام فرستادکه از خانه و زندگی خود کوچ نکنید که من خود دو هزار نفر شمشیرزن دارم همگی را به قلعه های شما می فرستم و تا پای جان از شما دفاع می کنند.علاوه بر این، بنی قریظه و هم سوگندتان ازبنی غطفان نیز شما را یاری می کنند، و با این وعده ها آنان را راضی کرد.
لذارئیس آنها حی بن اخطب کسی نزد رسول خدا(ص)فرستاد و گفت: ما از دیار خود کوچ نمی کنیم تو نیزهر چه از دستت می آید بکن.رسول خدا(ص)تکبیر گفت و اصحابش همه تکبیر گفتند.آنگاه علی(ع)را مامور کرد تا پرچم برافراشته و با اصحاب خیمه بیرون زده بنی النضیر را محاصره کنند، علی(ع) قلعه های بنی النضیر را محاصره کرد، و عبد الله بن ابی آنها را کمک نکرد، و همچنین بنی قریظه و هم سوگندانشان از غطفان بیاری ایشان نیامدند.
رسول خدا(ص)دستور داده بود نخلستان بنی النضیر راقطع نموده و آتش بزنند، و این مطلب بنی النضیر را سخت مضطرب کرد ناچار پیغام دادند که نخلستان را قطع مکن و اگر آنرا حق خودت می دانی ضبط کن و ملک خودت قرار ده و اگر آنرا ملک مامی دانی برای ما بگذار.سپس بعد از چند روز اضافه کردند: ای محمد(ص)ماحاضریم از دیار خود کوچ کنیم بشرطی که تو اموال ما را بما بدهی.حضرت فرمود: نه، بلکه بیرون بروید و هر یک بقدر یک بار شتر از اموال خود ببرید.بنی النضیر قبول نکردند، و چندروزدیگر ماندند تا سرانجام راضی شده و همان پیشنهاد آنحضرت را درخواست نمودند.حضرت
صفحه : 168
فرمود: نه، دیگر حق ندارید چیزی با خود بردارید و اگر مابا یکی از شما چیزی ببینیم او راخواهیم کشت، لذا بناچار بیرون رفته عده ای از ایشان به فدک و وادی القری رفتند و عده ای دیگر به سرزمین شام کوچ کردند، و اموالشان ملک خدا و رسول خدا(ص)شد وچیزی از آن نصیب لشکراسلام نشد.و این داستان در سوره حشر آمده.از جمله کیدهائی که بنی النضیر علیه رسول خدا(ص)کردند این بود که احزابی از قریش و غطفان وسایر قبایل را علیه رسول خدا(ص)برانگیختند.
و اما بنی قریظه - این قبیله در آغاز با اسلام در صلح و صفا بودند تا آنکه جنگ خندق روی داد، و حی بن اخطب سوار شده به مکه رفت و قریش را علیه رسول خدا(ص)تحریک کرد و طوائف عرب را برانگیخت، از آن جمله به میان بنی قریظه رفت، و مرتب افراد را وسوسه و تحریک کرده پافشاری می نمود، و با رئیسشان کعب بن اسددر این باره صحبت کرد تا سرانجام آنها را راضی کرد که نقض عهد کرده و با پیغمبربجنگندبشرطی که او نیز به یاریشان آمده و بقلعه شان درآید و با ایشان کشته شود.حی بن اخطب قبول کردو به قلعه درآمد، بنی قریظه عهد خود را شکسته و با کمک احزابی که مدینه را محاصره کرده بودند براه افتادند،و شروع کردند به دشنام دادن رسول خدا(ص)و شکاف دیگری ایجاد کردن.
از آن سو بعد از آنکه رسول خدا(ص)از جنگ احزاب فارغ شد جبرئیل باوحیی از خدا نازل شد که در آن پیامبر مامور شده بود که بر بنی قریظه لشکربکشد.رسول خدا(ص)لشکری ترتیب داد.و پرچم لشکر به علی(ع)سپرد، و تا قلعه های بنی قریظه براند و آنها را بیست و پنج روز محاصره کرد وقتی کار محاصره بر آنان سخت شدرئیسشان کعب بن اسد پیشنهاد کرد که یکی از سه کار را بکنند:یا اسلام آورده و دین محمد(ص)را بپذیریم، یا فرزندان خود را به دست خود کشته و شمشیرها را برداشته و ازجان خود دست شسته و از قلعه ها بیرون شویم و با لشکر اسلام مصاف شویم تا یا بر او دست یافته و یا تا آخرین نفر کشته شویم، و یا اینکه در روز شنبه که ایشان یعنی مسلمین از جنگ نکردن ما خاطر جمعند بر آنان حمله بریم.
و لیکن بنی قریظه حاضر نشدند هیچیک از این سه پیشنهادرا قبول کنند، بلکه به رسول خدا(ص)پیغام فرستادند که ابا لبابة بن عبد المنذر را به سوی ما بفرست تا بااو در کارخود مشورت کنیم، و این ابا لبابه همواره خیرخواه بنی قریظه بود، چون همسر و فرزند واموالش در میان آنان بودند.
صفحه : 169
رسول خدا(ص)ابا لبابه را به میان آنان فرستاد وقتی او را دیدندشروع کردند به گریه و گفتند: چه صلاح میدانی آیا ما به حکم محمد تن در دهیم.
ابا لبابه به زبان گفت: آری، و لیکن با دست اشاره به گلویش کردو فهماند که اگر بحکم اوتن در دهید تمام افراد شما را خواهد کشت.ابو لبابه خودش بعدها گفته بود که به خدا سوگندقدم از قدم برنداشتم مگر آنکه فهمیدم به خدا و رسولش خیانت کرده ام.خدای تعالی داستان اورا به وسیله وحی به پیغمبرش خبر داد.
ابو لبابه از این کار پشیمان شد و یکسره به مسجد رفته خودرا به یکی از ستونهای مسجد بست و سوگند یاد کرد که خود را رها نکند تا آنکه رسول خدا(ص)او را بازکندو یا آنکه همانجا بمیرد.داستان توبه او را به رسول خدا(ص)رساندند، حضرت فرمود: او را رها کنید تا خدا توبه اش را بپذیرد، و پس از مدتی خداوند توبه اش راپذیرفت و آیه ای در قبول توبه اش نازل کرد و رسول خدا(ص)او را با دست خود ازستون مسجد باز کرد.
سپس بنی قریظه به حکم رسول خدا(ص)تن در دادند، و چون با قبیله اوس رابطه دوستی داشتند اوسیان در باره ایشان نزد رسول خدا(ص)شفاعت کردند و کارشان به اینجا کشید که سعد بن معاذ اوسی در امرشان بهر چه خواست حکم کند، هم ایشان بدین معنا راضی شدند وهم رسول خدا(ص)، لذا رسول خدا(ص)سعد بن معاذ را با اینکه مجروح بود حاضر کرد.
وقتی سعد بن معاذ در باره ایشان صحبت کرد حضرت فرمود:برای سعد موقعیتی پیش آمده که در راه خدا از ملامت هیچ ملامت کننده ای نترسد.سعد حکم کرد به اینکه مردان بنی قریظه کشته شوند و زنان و فرزندانشان اسیر گشته و اموالشان مصادره شود.رسول خدا(ص)حکم سعد را در باره آنان اجراء کرد و تا آخرین نفرشان را که ششصد و یاهفتصد نفر و به قول بعضی بیشتر بودند گردن زد و جز عده کمی از ایشان که قبلا ایمان آورده بودند کسی نجات نیافت.تنها عمر بن سعدی جان به سلامت برد آنهم در قضیه شکستن عهدداخل نبود و وقتی اوضاع را دگرگون یافت پا بفرار گذاشت، و از زنان جز یک زن که سنگ آسیاب را برسر خلاد بن سوید بن صامت کوفته و او را کشته بود و در نتیجه خودش هم اعدام شد بقیه اسیر شدند.
رسول خدا(ص)بعد از آنکه از کار یهودیان بنی قریظه فراغ یافت هر چه یهودی در مدینه بود بیرون کرد و سپس به جانب خیبر لشکر کشید، چون یهودیان خیبر در مقام
صفحه : 170
دشمنی برآمده و در تحریک احزاب و جمع آوری قبایل عرب علیه آنحضرت فعالیتها کرده بودند.رسول خدا(ص)در اطراف قلعه های خیبر بار بینداخت، و پس ازچند روزابو بکر را با عده ای از یاران خود به جنگ ایشان فرستاد، و ابو بکر کاری صورت نداد و شکست خورد، روز دیگر عمر را با جمعی روانه کرد او نیز شکست خورد.
در این هنگام بود که فرمود: من فردا پرچم جنگ رابه دست مردی می دهم که خداو رسول را دوست می دارد، و خدا و رسول نیز او را دوست می دارند، به مردی می دهم که حمله هایش پی در پی است، سابقه فرار ندارد، و برنمی گردد تا آنکه خداوند این قلعه ها را به دستش فتح کندوچون فردا شد پرچم جنگ را به علی(ع)سپرد و او را بسوی پیکاربا یهودیان روانه ساخت.علی(ع)برابر لشکر دشمن رفت ومرحبراکه جنگجوی معروفی بود به قتل رسانیده و لشکر دشمن را شکست داد.لشکر کفار بدرون قلعه گریخته ودررا بروی خود بستند، علی(ع)در قلعه را از جای کند و خداوند قلعه خیبر را به دست او به روی لشکر اسلام گشود، و این واقعه بعد از داستان صلح حدیبیه در محرم سال هفتم هجرت اتفاق افتاد.
آنگاه رسول خدا(ص)یهودیانی را که باقی مانده بودند نیز از مدینه و ازاطراف آن بیرون کرد، و هر قبیله ای را که بیرون می کرد، قبلا از در خیرخواهی می فرموداموالشان را بفروشند و بهای آنها را دریافت نموده(سبک بار روانه شوند)این بود خلاصه داستان یهود با رسول خدا(ص).
و درتفسیر عیاشی از جابر روایت کرده که در ذیل آیهان شر الدواب عندالله...گفته است: این آیه در باره بنی امیه نازل شده که بدترین خلق خدایند.آری، بنی امیه کسانی بودندکه از نظر باطن قرآن کافر بوده و کسانی بودند که ایمان نیاوردند .

 

 

 

منابع مقاله:

ترجمه تفسیر المیزان جلد 9 ، علامه طباطبایی؛


نوشته شده در تاريخ دو شنبه 3 مهر 1391برچسب:پیامبر اسلام,یهود,تفسیر المیزان,, توسط عباسعلی

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 23 صفحه بعد

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 23 صفحه بعد